شنبه، دی ۱۰، ۱۳۸۴
جمعه، دی ۰۹، ۱۳۸۴
سهشنبه، دی ۰۶، ۱۳۸۴
یکشنبه، دی ۰۴، ۱۳۸۴
اين درخت اولش قرار بود بزرگترين در اروپا باشه ( سي و دو متر pdf ) ، ولي چند تا آدم از خدا بي خبر كه فقط دلشون ميخواست حال آقاي شهردار سينت نيكلاس رو بگيرين با دوربين هاي ويژه به پاي اين درخت اومدن و شروع كردن به اندازه زدن .... حالا نزن و كي بزن ...
نتيجه اين شد كه كلي حال شهردار بدبخت رو گرفتن و ارتفاع اين درخته كه قرار بود چيزي نزديك سي و دو متر باشه ، يه ذره آب رفت و به بيست و هفت متر شد .
بقيه عكسها رو به همراه ساختمان شهرداري اين شهر ، اينجا ببينيد .
جمعه، دی ۰۲، ۱۳۸۴
پنجشنبه، دی ۰۱، ۱۳۸۴
سهشنبه، آذر ۲۹، ۱۳۸۴
دوشنبه، آذر ۲۸، ۱۳۸۴
جمعه، آذر ۲۵، ۱۳۸۴
پنجشنبه، آذر ۲۴، ۱۳۸۴
دوشنبه، آذر ۲۱، ۱۳۸۴
شنبه، آذر ۱۹، ۱۳۸۴
چهارشنبه، آذر ۱۶، ۱۳۸۴
دوشنبه، آذر ۱۴، ۱۳۸۴
یکشنبه، آذر ۱۳، ۱۳۸۴
عنواني است از عبدالقادر بلوچ كه در ادامه سلسله نوشتارهايش با همين تيتر به وبلاگ پناهندگي رسيده است . به سهم خودم از اين معرفي قدرداني ميكنم . چند نكته را قابل ذكر ميدانم كه در اينجا به آن اشاره ميكنم .
وبلاگ پناهندگي اول آذر هشتاد و چهار وارد چهارمين سال زندگيش شد و اين شروع از پرشين بلاگ بود و بعد از مدتي با سيستم ام تي به سراغ بلاگ اسپات آمد .
بلوچ عزيزم به اين امر اشاره كرده كه است كه وبلاگ پناهندگي با موضوعي كه دارد گرداندنش قدري سخت است و اين نظر بايسته او را مي ستايم چرا كه قبلا نيز به آن اشاره داشته ام كه با تمام كمبود سوژه ائي كه در باب پناهندگي وجود دارد ، تلاش خود را تا آنجا عملي نمودم كه از موضوع وعنوان وبلاگ دور نشوم اما ديدم كه اين امر مقدور نيست و بايد گه گداري گريزي نيز زد .
چهارشنبه، آذر ۰۹، ۱۳۸۴
دوشنبه، آذر ۰۷، ۱۳۸۴
جمعه، آذر ۰۴، ۱۳۸۴
چهارشنبه، آذر ۰۲، ۱۳۸۴
دوشنبه، آبان ۳۰، ۱۳۸۴
اين سايت رو كه در جستجوهاي روزمره اينترنتي پيدا كردم ، اطلاعات جامع و كاملي در ارتباط با اخبار پناهندگي در آلمان دارد . لينكش را سر فرصت در سمت راست صفحه اضافه ميكنم .
یکشنبه، آبان ۲۹، ۱۳۸۴
شنبه، آبان ۲۸، ۱۳۸۴
جمعه، آبان ۲۷، ۱۳۸۴
دوشنبه، آبان ۲۳، ۱۳۸۴
پنجشنبه، آبان ۱۹، ۱۳۸۴
سهشنبه، آبان ۱۷، ۱۳۸۴
دوشنبه، آبان ۱۶، ۱۳۸۴
شنبه، آبان ۱۴، ۱۳۸۴
چهارشنبه، آبان ۱۱، ۱۳۸۴
سهشنبه، آبان ۱۰، ۱۳۸۴
دوشنبه، آبان ۰۹، ۱۳۸۴
انسانی اقليتها در آمريکا، اکنون، در تالار مدور «روتاندا» در ساختمان کنگره آمريکا، برای ادای احترام عموم قرار داده شده است.
شنبه، آبان ۰۷، ۱۳۸۴
چهارشنبه، آبان ۰۴، ۱۳۸۴
دوشنبه، آبان ۰۲، ۱۳۸۴
"ما در اين مورد نه همانند يک قلعه محصور خواهيم بود و نه درها را به طور کامل باز خواهيم گذاشت."در قسمت دوم از اين مبحث اشاره داشتيم كه مهاجرت و پناهندگي ، اغلب زمينه ساز مهمي براي پيشرفت انسانها و به تبع آن سودمندي دولتهاي مهاجرت پذيز بوده است .
در همين راستا توني بلر در ادامه گفته هاي خويش در اين خصوص بيان ميدارد كه :" از قرن هفدهم به اين طرف مهاجرت برای اقتصاد بريتانيا " به طور قطع ضروری بوده " و خدمات عمومی امروز بريتانيا مرهون کمک های مهاجران است. " اگرچه در ادامه به تهديدات هميشگي در باره اين پديده نيز ميپردازد و اشاره ميدارد كه :
افرادی که می خواهند از حق اقامت و شهروندی در بريتانيا برخوردار شوند، بايد ماليات بپردازند، به قوانين اين کشور احترام بگذارند و افراط گرايی و عدم تحمل ديگران را کنار بگذارند. با توجه به نكات اشاره شده در فوق و قسمتهاي قبلي اين نوشتار در ميابيم كه طولاني بودن اين پروسه امري به ظاهر سخت و طاقت فرساست و با تمامي اين مهاجران و پناهندگان به گونه ائي بر خورد خواهد شد كه ديگر قصد عزيمت به نقطه ائي ديگر را از ذهن خود بيرون آورند . و يا حداقل به اين امر توجه داشته باشند كه پروسه پناهندگي و مهاجرت چنين سال به طول خواهد انجاميد .
وقتي دولت براي تك تك اين افراد برنامه ريزي ميكند و هزينه هاي هنگفت اجتماعي و... را براي اين افراد ميپردازد ، بديهي است كه از اين سرمايه گزاري ، به آينده بازگشت سرمايه تفكر ميكند و همچنين پر كردن خلاء نيروي انساني كه با توجه به رشد منفي جمعيت در كشورهاي اروپائي ديده ميشود . تصور اين را بكنيد كه وقتي با بازيهاي مافيائي و سياسي كاري ، فردي را به مدت پنج سال و يا بيشتر در كشوري نگاه دارند ، شخص مزبور به اميد وعده هاي داده شده مجبور است كه امروز را به فردا و فردا را به ماه آينده و سال را به چند سال ديگر واگزار نمايد تا ببيند در باره اش چگونه تصميم گيري ميشود .
آيا پس از گذشت اين زمانهاي به ظاهر تلف شده براي وي و در باطن مفيد براي دولتهاي مهاجر پذير ، داراي هويت و پاسپورت و يا حق شهروندي ميگردد يا خير ؟ اين بلاتكليفي خود به خود او را در مسير تشكيل يك زندگي به مقصود ميرساند و وقتي كه مدت زيادي را مجبور به ماندن در يك كشور خاص شد ، نا خواسته تفكر و ديدي كه به عنوان سكوي پرتاب كشوري كه در حال حاضر در ان درخواست شهروندي داده است را از سر بيرون ميكند ( عده ائي در اين تفكرند كه بعد از گذشت سالها كه در انتظار پاسخ حق شهروندي مانده اند ، ميتوانند به دياري ديگر و البته اينبار با يك گذرنامه معتبر عزيمت نمايند .
اگر چه اين امر دور از دسترس نيست ، اما بايد توجه نمود كه تا قدري سخت و به همت والا و صد البته با توجه به شرايط زمان وقوع آن بايد مورد بررسي قرار گيرد ) و ترجيح ميدهد در همان محل به استقرار دائمي خود براي زندگي آينده چشم بدوزد.از آن طرف نيز مسئله به شكلهاي گوناگوني در جهت جلوگيري دولتها از روند بي رويه مهاجرت و پناهنده شدن افراد مطرح ميگردد و روزانه در اغلب سايتهاي خبري در باره اين موضوع ميخوانيم و ميشنويم .
شنبه، مهر ۳۰، ۱۳۸۴
چهارشنبه، مهر ۲۷، ۱۳۸۴
در اين بخش به راهكارهاي دولتهاي اينگونه ممالك در جهت جذب اين نيروها و همچنين طولاني نمودن مراحل اقامت و دادن پاسخ سريع و يا طولاني مدت به انان ميپردازيم .با توجه به انچه در دو قسمت اول و دوم از اين مطلب آمد ، متوجه شديم كه مهاجرت اغلب زمينه ساز مهمی برای پيشرفت بوده و بنظر می رسد که از اين پس نيز چنين باشد .
اگر چه در متون حقوق بين اللمل و سياست ، تعريف پناهنده با مهاجر متفاوت است ليكن در اين نوشتار مقصود همان نتيجه ائي است كه بدنبال طولاني بودن اين شرايط بدون در نظر گرفتن واژه هاي اشاره شده ميباشد . ( اساساً پناهنده با مهاجر فرق دارد. به همين علت طرز رفتار با آنها به موجب قوانين بين المللی متفاوت است ، مهاجران، به ويژه مهاجران اقتصادی، به ميل خود جا به جا می شوند تا دورنمای زندگی خود و خانواده خود را بهبود ببخشند. اما پناهندگان به خاطر نجات جان خود و حفظ آزادی شان ناچارند از جايی به جای ديگر بروند .)
جا دارد در ادامه بحث به مطلبي از اقاي رود لوبرز كميسيونرقبلي عالي سازمان ملل متحد براي امور پناهندگان اشاره كنم كه بيان ميدارند : " اگر رسيدگی به ادعای پناهجويان سالها طول بکشد، همه درها برای سوء استفاده کسانی که می خواهند آنها را استثمار کنند باز خواهد بود ! "
آنچه كه از شواهد و مسائل گفته شده توسط مقامات و نوشته هاي تائيد شده بين المللي بر مي آيد ، همگي بر كوتاه بودن اين دوره و دادن پاسخي سريع به درخواست كنندگان اشاره دارد و در آنطرف قضيه نتيجه دقيقا عكس تمامي آنچه بيان داشته اند ميباشد . براي جستجو در علل اين امر بايد به مواردي اشاره داشت :
هزينه هاي گزافي كه اين دولتها از بدو ورود من و شما متقبل ميگردند جزئي از بودجه دولتها در مسائل كشور داري است كه همه ساله توسط نمايندگان و پارلمان هاي كشورهاي متبوع تهيه ميگرد و برگزاري كلاسهاي آموزشي زبان و دوره هاي شهر شناسي و از اين قبيل بواسطه پاگير كردن تك تك اين افراد و ماندگاري آنان در كشور مورد نظر صورت پذيرفته است . به بيان ساده بايد گفت كه آنها از بدو ورود شما با توجه به مخارجي كه حكومتهاي اين گونه كشورها ( مهاجر فرست ) صرف رشد و نمو شما نموده اند به نحو احسن استفاده ميبرند و طي يك دوره جند ساله ( بدون در نظر گرفتن استثنا ) اين افراد را آماده بهره وري ميكنند .
بردگان پيشرفته قرن حاضر پس از فراگيري مسائل اوليه به اين نتيجه خواهند رسيد كه ديگر كمكهاي دولتي و سوبسيد هاي دولت براي زندگي آنان كفايت لازم را نداشته و در صدد اين امر بر مي آيند تا به دنبال شغلي براي بهبود وضعيت خود بر آيند تا بتوانند در حد يك زندگي نيمه مرفه خانواده اروپائي به زندگي خود ادامه دهند ( صد البته اگر اين راه را نيز دنبال نكنند ، دولهاي پناهنده پذير با توجه به هزينه هاي متقبل شده و به صورت خودكار انها را جذب بازار كار خواهند نمود و با تمامي مخالفتهاي راسيستي كه امكان وجود آن در ادارات و مراكز كارگري وجود دارد ، كارفرمايان را با بخششهاي مالياتي و سوبسيد هاي دولتي ناچار به پذيرش انها مينمايند ) .
اگر چه اين كمك هزينه دولتها نيز تا زماني مشخص و طبق قوانيني كه بر سر آن ساليان دراز تفكر شده است ، به پايان خواهد رسيد . بدين ترتيب فرد مورد نظر و يا خانواده مهاجر و پناهنده تحت فشارهائي قرار ميگيرد تا موارد اشاره شده در فوق به تثبيت برسد .
در اين ميان عده ائي نيز بدون توجه به مسائل فوق آزادانه دست به خلافكاريها و بزه كاريهاي اجتماعي از جمله كار سياه ميزنند كه به توجيح خود سر دولت را لاي برف كنند ، غافل از اينكه سر خود را در برف فرو برده اند .
ادامه دارد ....
سهشنبه، مهر ۲۶، ۱۳۸۴
دوشنبه، مهر ۲۵، ۱۳۸۴
همچنين به اين مطلب اشاره نموديم كه كشورهاي اروپائي و از جمله بلژيك ، با توجه به رشد منفي جمعيت و ميانگين سني افراد جامعه ، كماكان به نيروي مهاجر و پناهنده و صد البته در راستاي رشد اقتصادي جامعه شان نيازمندند .
ادامه قسمت اول ....
در راستاي درخواست پناهنده شدن و طولاني بودن اين پروسه و اينكه چرا قوانين به صورت يكسان و با توجه به يك پروسه خاصي صورت نميگيرد ، مباحث مختلفي بيان ميگردد كه در اين ميان نمونه هاي قابل لمس، بسيار ديده و يا شنيده شده است . از ان جمله اينكه
چرا فلان شخص در مصاحبه خود با ادراه اتباع بيگانه پاسخ مثبت دريافت نموده و ان شخص ديگر پاسخ منفي دريافت نموده است ؟
چرا با تمامي مدارك و اسنادي كه ارائه ميكنيم با پاسخ منفي در مصاحبه اول روبرو ميگرديم ؟ و چرا با توجه به همان مدارك در مصاحبه هاي ديگر پاسخ مثبت دريافت ميكنيم؟چرا پس از گذشت چند سال ، فردي با انجام يك مصاحبه به تمام آنچه خواسته ، رسيده است و چرا آن ديگري سه بار و در تاريخهاي پياپي به كميسارياي عالي پناهندگان دعوت ميگردد و دست آخر سر از پا دراز تر راهي خانه ميگردد؟ و هزاران چرا هاي ديگر كه تمامي پناهجويان كمابيش با آن دست و پنجه نرم ميكنند و در جريان روند و پيگري پرونده ساير دوستان خود نيز ميباشند .
حقيقت امر را به نظر با قدري تحليل روشن بينانه و ساده ميتوان مشخص نمود . همانطور كه قبلا به نظر شما خوانندگان ارجمند رسيد ، اين پروسه بنا به دلائلي ميبايست طولاني مدت باشد و پناهنده راهي به جز تحمل اين سختي ( البته عده ائي بر اين اعتقادند كه شرايط پناهندگي همانطور كه در گرفتن پاسخ شهروندي مناسب براي همه يكسان نبوده است ، در حالت اقامت موقت تا اخذ اولين پاسخ و شرايط در نظر گرفته شده از لحاظ سيستمهاي اجتمائي و رفاهي و بهداشتي ، نيز داراي شرايط يكساني نبوده است ) ندارد .
قدر مسلم كسي براي اين قشر از افراد دعوتنامه ائي ارسال نكرده است تا حال بخواهد شرايط را براي زندگي شما ، آنهم خارج از عرف متداولش در نظر بگيرد . ( بدون در نظر گرفتن امضا و توافق نامه هاي بين اللمللي در اين باره )ذهن همه پناهجويان را به دانستن اين نكته روشن ميكنيم كه اگر قرار باشد دولتهاي اروپائي در مدت زمان كوتاهي به همه اين افراد پاسخ مثبت و حق شهروندي اعطا نمايند ، ممالك "مهاجر فرست " ديگري در صفحه جغرافيائي كشورهاي جهان سوم باقي نخواهد ماند و كشورهائي كه در زمينه هاي مختلف سياسي و مذهبي و اجتماعي و اقتصادي اسيب پذير نشان داده اند ، به يكباره با سيل پناهنده شدن شهروندانشان مواجهه خواهند شد كه اروپا و ساير كشورهاي پناهنده پذير را دچار مشكل خواهند نمود .
از اين رو ست كه انچه در ظاهر امر و در مصاحبه هاي انجام شده توسط ادارات اتباع بيگانه اين كشورها با پناهجويان ميبينم و آنچه در اخبار ميخوانيم ، با تفكرات و ايده هاي ما سازگاري نشان نميدهد .
ادامه دارد ...
یکشنبه، مهر ۲۴، ۱۳۸۴
سهشنبه، شهریور ۲۲، ۱۳۸۴
یکشنبه، شهریور ۲۰، ۱۳۸۴
شنبه، شهریور ۱۹، ۱۳۸۴
پنجشنبه، شهریور ۱۷، ۱۳۸۴
چهارشنبه، شهریور ۱۶، ۱۳۸۴
شنبه، شهریور ۱۲، ۱۳۸۴
جمعه، شهریور ۱۱، ۱۳۸۴
پنجشنبه، شهریور ۱۰، ۱۳۸۴
چهارشنبه، شهریور ۰۹، ۱۳۸۴
وقتی مردمی که تا آن زمان نه امکان گفتوگوی آزادانه داشتهاند و نه گفتوگو با هم را تمرين کردهاند و راه و رسماش را درست بلدند، يکدفعه فضايی باز را جلوی خودشان ببينند و فرصتی فراهم شود که "آنچه دل تنگشان میخواهد بگويند" ، خب شوکه میشوند ديگر و اين "شوک" با خودش تنشهايی را میآورد و از درون خود جدالها و اختلافاتی را میزايد.
سهشنبه، شهریور ۰۸، ۱۳۸۴
شکايت کودک پناهجوی ايرانی از دولت استراليا
وقتي قرار بشه كه يك خبر از طريق بنگاه هاي سخن پراكني منسجم و قدرتمندي چون بي بي سي به گوش آدميان برسه ، خبر به شكلي پخش ميشه كه انگار اتفاقي افتاده و تا حالا مشابه اون در هيچ كدوم از كشورهاي پناهنده پذير رخ نداده .
اين همه پناهنده آواره و اين همه كودك و نوجوان كه در گوشه و كنار كمپهاي پناهندگي و در اقصي نقاط دنيا زندگي ميكنند ، اونوقت يكي نيست بپرسه كه چرا بي بي سي به اين خبر دامن ميزنه .
واقعا كه اگر بخوان از كاه ، كوه بسازن و به خورد مردم بدن ، چه كارها كه ميتونن به راحتي انجام بدن . امروز كه عازم محل كرام بودم طبق معمول روزنامه مترو رو نگاه ميكردم و چشمم به تيتر بزرگ اين خبر افتاد كه در كشور بلژيك كه خودش هزاران پناهنده داره و هر يك از اونها نيز به نوعي داراي مشكلاتي چنين هستند . حالا چرا به اين موضوعات قبل از شكايات توجه نميشه ، خدا داند ....
دوشنبه، شهریور ۰۷، ۱۳۸۴
شنبه، شهریور ۰۵، ۱۳۸۴
چهارشنبه، شهریور ۰۲، ۱۳۸۴
سهشنبه، شهریور ۰۱، ۱۳۸۴
همش زير سر اين پناهندهها تو اروپاست !
آقا اصلاً پناهندگی جرم است به جان شما. هر کس که تقاضای پناهندگی کرد را بايد در دم، شش ماه فرستاد حجرهی فرش فروشی پدر فلانی تا اينقدر فرش بالاپائين کند که ماتحت تأثير هنر کلاهبرداری شرعی و " درخشان" حاجیآقا قرار بگيرد، شايد متنبه شد...
حرف حساب هيچ توضيح واضحي نميخواهد .
یکشنبه، مرداد ۳۰، ۱۳۸۴
شنبه، مرداد ۲۹، ۱۳۸۴
از آنجا كه علاقه ام به خبر چين بيش از حد تصور است و براي خود دلائلي ويژه دارم ، در صورت ايست قلبي براي خبر چين ، صفحه پناهندگي را با خطر سكته مغزي ميبينم . اگر خبرچين از ارائه خبر رساني و رسالت زيبائي كه به عهده داشت بيرون برود ، اين حقير فقط به نشانه ميزان علاقه ام به آن با وبلاگ خود نيز خداحافظي ميكنم .
مجيد عزيز چون ميدانم از روي صدق و صفا و صميميت سخن ميگوئي ، از قلب پر مهرت عاجزانه تمنا دارم كه كه خبر چين را با تمامي گرفتاريهايت پايدار نگه داري .