شنبه، دی ۱۰، ۱۳۸۴

سال نو بدون برف


ديشب برفي تو كل اروپا اومد كه همه ميگفتن امسال شروع سال نو هم برف دارند . تو بلژيك انگار تو گردنه گير كرده بودي چنان بوراني بود كه ميگفتن تمام راههاي ارتباطي قطع خواهد شد .....


خلاصه غذابتون ندم كه از نصفه هاي شب چنان باروني زد كه يه ذره برف واسه اين خنگولها نذاشت بمونه . دلم واسشون ميسوزه الان چند ساله كه دوست دارند هنگام سال نو برف رو ببينند ولي حالشون گرفته ميشه .


اگه به جاي امشب ديشب سال تحويل ! ميشد خيلي حال ميكردند .

جمعه، دی ۰۹، ۱۳۸۴

فكر بد نكني ها !


به نظر شما آدمهائي كه منفي نگر هستند ، ريشه بد انگاري و بد پنداري به شكلي و چرا در اين گونه افراد تقويت شده است ؟


براي مثال چرا به شكل گيري يك انجمن يا گروه ايراني در خارج از كشور هيچوقت نميشود دل بست ؟


به راستي دليل فكر بد كردن چيست ؟
ده پناهجوی سودانی در حمله پليس مصر کشته شدند


بامداد روز جمعه، 30 دسامبر، پليس ضد شورش مصر برای وادار کردن دهها تن از پناهجويان سودانی که در نزديکی دفاتر سازمان ملل در قاهره اردو زده بودند وارد عمل شد و سرانجام توانست با حمله به اجتماع پناهجويان و استفاده از باتوم و ماشين آب پاش آنان را سوار چند دستگاه اتوبوس کند و از محل انتقال دهد .


سه‌شنبه، دی ۰۶، ۱۳۸۴

WORD PSRES


امروز يكي دو ساعت وقت گذاشتم رو نسخه جديد WORD PRESS . باور نميكنيد كه چه امكانات جالبي در اختياركاربران گذاشته. البته اين نسخه مورد استفاده من رايگان هست


به هرحال بايد قدري باهاش ور برم تا از كم و كيف قضايا سر در بيارم .


شما هم ميتونين آزمايش كنين .
قوانين پناهندگي و مهاجرت بلژيك


اين صفحه اطلاعات خوبي در باره قوانين مهاجرتي و پناهندگي در بلژيك دارد .

یکشنبه، دی ۰۴، ۱۳۸۴

شكلاتي باشيد !


سه تا پست ( مدرنسيم ) از وبلاگ مردي با عباي شكلاتي تا همين الان كه اين متن رو براتون پست ميكنم ، يك هزارو چهارصدو سي و شش كامنت داشته . تازه هنوز خودش چيزي نوشته و از قولش دارند وبلاگش رو افتتاح ميكنند .


بهر حال تو مملكت داري كه خيري نديديم ، خدا كنه تو اين وبلاگ داري رو سفيد باشن نه رو شكلاتي !

بزرگترين درخت كريسمس در بلژيك !

اين درخت اولش قرار بود بزرگترين در اروپا باشه ( سي و دو متر pdf ) ، ولي چند تا آدم از خدا بي خبر كه فقط دلشون ميخواست حال آقاي شهردار سينت نيكلاس رو بگيرين با دوربين هاي ويژه به پاي اين درخت اومدن و شروع كردن به اندازه زدن .... حالا نزن و كي بزن ...

نتيجه اين شد كه كلي حال شهردار بدبخت رو گرفتن و ارتفاع اين درخته كه قرار بود چيزي نزديك سي و دو متر باشه ، يه ذره آب رفت و به بيست و هفت متر شد .

بقيه عكسها رو به همراه ساختمان شهرداري اين شهر ،
اينجا ببينيد .
دوربين زنده در ميدان شهرداري

جمعه، دی ۰۲، ۱۳۸۴

بلژيكيها و وبلاگستان


چند روزي هست كه با وبلاگستان بلژيكيها ور ميرم و اتفاقا چيزهاي جالبي هم پيدا كردم . يكي از اونها وبلاگ MUGGENBEET هست كه مطالبش رو دنبال ميكنم .


فرصت شد بيشتر در باره وبلاگستان بلژيكيها مينويسم .

پنجشنبه، دی ۰۱، ۱۳۸۴


تغيير چهره


قبلا در باره خصوصيات خوب ! بلژيكيها براتون نوشتم . يكي از اين خصائص زيبا فضولي و به كار ديگران كار داشتنه كه دوباره در آخرين مورد سياسي اين قضيه گيري كه به نخست وزير هلند دادند .


البته يه باره ديگه به اين آدم بيچاره لقب هري پوتر رو داده بودند و طرف شاكي شده بود ، ولي اينبار كه ايشون تغيير قيافه دادند نيز بهش گير دادند و از تعويض عينكش گرفته تا آرايش جديد موهاش ، شده دستاويز خبري شبكه هاي بلژيك .


اين هم اصل خبر

سه‌شنبه، آذر ۲۹، ۱۳۸۴

پروژه ايران رود !


پطر كبير داره تو گور به آرزوهاش ميرسه و اون دسترسي روسها به ابهاي خليج فارسه كه حالا ازش به نام ايران رود داره ياد ميشه .

دوشنبه، آذر ۲۸، ۱۳۸۴

هيچكي مثل ايروني نميشه.....


اين شعر رو سياوش قميشي خونده و من نميدونم كه ترانه سراي اين اهنگ كيه و اصلا به كل جريان كاري ندارم .


همين تكه رو داشته باشين تا بگم اصل قضيه چيه ....




به نظر شما چرا ما ايرونيها اينقدربديم و از خودمون همش تعريف ميكنيم ؟ چرا اينقدر ... گنبد كن هستيم .( ببخشيد البته ها ... )


آخه ما به چي چيمون مينازيم كه اينقدر از خودمون تعريف ميكنيم و واسه ديگران قيافه ميگيريم . ما كه تحمل هيچ چيزي رو نداريم و در انجام ساده ترين كارها شانه خالي ميكنيم ، به چه چيز و چه كسي فخر فروشي ميكنيم ؟


يك ذره به خودمون بيائيم و دور و برمون رو نگاه كنيم . حرف در اين خصوص زياد دارم كه طولانيه ولي حتما تو همين چند شب آينده مينويسم .

جمعه، آذر ۲۵، ۱۳۸۴

چند تا خبر از بلژيك


اول اينكه از اول ژانويه دوهزار و شش براي دريافت كارت شناسائي و پاسپورت و گواهينامه رانندگي نياز به پرداخت پول به شهرداريها نيستيد ( اگر شما هم بلژيكي شديد از اين خبر خوشحال ميشين ) .


دوم اينكه اين بلژيكيهاي پير و پاتال كه ميانگين سني جمعيتشون در رده بالاترين ها در اروپا قرار دارد ، از زور بيسوادي و ترس از استفاده از كارتهاي اعتباري و بانكي معمولا خريدهايشان را با اسكناس و سكه انجام ميدهند و دولت براي استفاده از كارتهاي بانكي و رواج آن در بين مردم هزينه هائي گزاف كرده ، ولي هنوز پاسخي مناسب دريافت نكرده . جالبه كه بدونيد چهار نفر از پنج نفر ، خريدهاشون را با پول رايج انجام ميدهند .


سوم اينكه اين بلژيكيها يواش يواش دارند بزرگترين ( گنده ترين ! ) و خلاصه شبيه سازيهاي بزرگ را از چيزهاي مختلف در دنيا به نام خودشان ثبت ميكنند . در تازه ترين اقدام بزرگترين درخت كريسمس امسال كه البته در اروپا داراي ركورد هست همين ديروز در شهر سينت نيكلاس رو علم كردند و اين دومين ساخت از يه چيزه بزرگه ! ، از زماني كه ما به اين كشور اومديم . اوليش به مناسبت عيد پاك ساخت بزرگترين تخم مرغ شكلاتي بود . اگر شد عكس اين درخت رو واستون ميزارم تو وبلاگ .


البته تو اين لينك اومده كه ارتفاع درخت بيست و هشت متره كه اينجانب اونو تصحيح ميكنم كه ارتفاعش سي و دو متره . ( ببخشيد از خواننده هائي كه زبان زيبا و شيرين !!!!! ندرلند رو بلد نيستند ، نميدونين چه شانسي آوردين به خدا ) .


بقيه واسه بعد ..... ضمنا امشب به ادبيات بكار رفته در نوشتار بالا كليد نكنيد. لطفا .....

پنجشنبه، آذر ۲۴، ۱۳۸۴

پناهندگان در المان


عكسهائي از تظاهرات پناهندگان در كالسروهه آلمان و دفاع از حق پناهندگي در اين شهر .


عكسها از سايت فدراسيون پناهندگي

چهارشنبه، آذر ۲۳، ۱۳۸۴

دوشنبه، آذر ۲۱، ۱۳۸۴


لامذهب يا لامصب


تا جائي كه من با فرهنگ فارسي آشنائي دارم كلمه " لامصب " لغتي ناشناخته است و اصل اين كلمه بايد " لامذهب " باشد .


اگر اشتباه ميكنم لطفا راهنمائي كنيد و كاري هم به زبان عاميانه و گفتار تحت الفظي آن نداشته باشيد .

یکشنبه، آذر ۲۰، ۱۳۸۴

احساس !


اين لينك رو يكي از دوستان با احساس فرستاده . راستي ما آدمها عجيب جانورهائي ( ناطقي ) هستيم !

شنبه، آذر ۱۹، ۱۳۸۴

Miss world


انتخاب زيباترين زن دنيا رو امشب از دست ندهيد .


صفحه مربوط به اين مسابقات كه امسال فينال ان در كشور چين برگزار ميشود .


اين هم رامونا دختر شايسته ايراني - كانادائي كه كارشناسان نامبرده جزء هشت نفر پاياني اين مسابقات بر شمردند و دسترسيش را به عنوان يكي از سه نفر اصلي براي انتخاب شدن دور از دسترس ندانسته اند .


اين هم كليپ كوتاه در اين زمينه براي اينترنت دارهاي پر قدرت و اين هم واسه اونهائي كه سرعتشون كمه .

پ . ن


ايسلندي مقام اول رو كسب كرد.

چهارشنبه، آذر ۱۶، ۱۳۸۴

آكسيون حمايت از پناهجويان در بلژيك


اين تجمعات كه براي درخواست اعطاي حق شهروندي صورت گرفته است ، مدتي است كه بهمراه تعداد ديگري از افراد ساير ملل در كليسائي واقع در مركز بلژيك صورت پذيرفته است . ( صفحه مربوط به اين آكسيون )


تصاويري از اين آكسيون را در اينجا و اينجا مشاهده كنيد .

دوشنبه، آذر ۱۴، ۱۳۸۴

تصميمات اتحاديه اروپا در باره پناهندگان


اين تصميمات كه در تاريخ بيست و هفتم سپتامبر براي تمامي پناهندگان در سراسر اروپا اتخاذ شده است ، محورش يكسان نمودن تصميماتي بوده كه براي پناهندگان در سراسر اروپا انجام ميپذيرد .


فرشاد حسيني و مينا اخدي از فدراسيون سراسري پناهنگي در اين زمينه به بحث نشسته اند كه اصل مطلب را در اين صفحه ميتوانيد مطالعه كنيد .


در همين زمينه به زبان انگليسي در وبسايت سازمان پناهندگي ملل متحد .

یکشنبه، آذر ۱۳، ۱۳۸۴



در باره وبلاگ پناهندگي

عنواني است از عبدالقادر بلوچ كه در ادامه
سلسله نوشتارهايش با همين تيتر به وبلاگ پناهندگي رسيده است . به سهم خودم از اين معرفي قدرداني ميكنم . چند نكته را قابل ذكر ميدانم كه در اينجا به آن اشاره ميكنم .

وبلاگ پناهندگي اول آذر هشتاد و چهار وارد چهارمين سال زندگيش شد و اين شروع از پرشين بلاگ بود و بعد از مدتي با سيستم ام تي به سراغ بلاگ اسپات آمد .

بلوچ عزيزم به اين امر اشاره كرده كه است كه وبلاگ پناهندگي با موضوعي كه دارد گرداندنش قدري سخت است و اين نظر بايسته او را مي ستايم چرا كه قبلا نيز به آن اشاره داشته ام كه با تمام كمبود سوژه ائي كه در باب پناهندگي وجود دارد ، تلاش خود را تا آنجا عملي نمودم كه از موضوع وعنوان وبلاگ دور نشوم اما ديدم كه اين امر مقدور نيست و بايد گه گداري گريزي نيز زد .


او در ادامه خواننده اش را به خواندن دنباله مطلب در سايت شهرگان رهنمون ميكند و در آنجا از معرفي نكردن وبلاگ نويسها و هويت پنهانشان و در كل مستعار نويسيشان كه قبلا هم خود او ، هم مجيد زهري و هم تعدادي ديگر از دوستان به ان پرداخته بودند به اين قضيه اشاره ميكند كه من نيز نشاني درستي ندارم كه البته با بينش و عمق و ژرفاي نگرشش در خواندن آرشيو وبلاگها و وقتي كه براي اين قضيه گذاشته است به چند سطر كوتاهي از معرفيم نيز اشاره ميكند .


به هر صورت همانطور كه قبلا كار بلوچ را ستايش كردم ، اينبار نيز بزرگواريش را ستايش ميكنم و به احترام تار موي سپيدش و شخصيت دوست داشتنيش خودم را با عكسي كه در بالا ميبينيد بيشتر معرفي ميكنم . اين آقا خوش تيپه كه ميبينيد همون فرزاد پناهندگيه !

چهارشنبه، آذر ۰۹، ۱۳۸۴

يك وبلاگ نويس درخواست پناهندگي كرد


سيد احمد سيد سراجي"،وبلاگ نويس زندانی پس از خروج از کشور از دفتر امور پناهندگی سازمان ملل در ترکيه درخواست پناهندگی کرد."سراجي"،در تماس تلفنی کوتاه با سرويس حقوق بشر تبريز نيوز گفت:با توجه به اين که پاسپورتم ضبط شده بود ، بدون پاسپورت از ايران به کشور "ترکيه" آمده و به دفتر امور پناهندگان سازمان ملل در شهر " وان "جهت اخذ پناهندگی مراجعه کردم و هم اکنون در حال طی مراحل قانونی هستم .


دوشنبه، آذر ۰۷، ۱۳۸۴


Bruno Bozzetto


برونو بوزوتو هنرمند صاحب نام ايتاليائي كه تا به حال چندين كار زيبا از وي در اينترنت به معروفيت رسيده رو خيلي ها ميشناسند .


انيميشن هاي زيباي او شهرت جهاني داره و فايل هائي از وي كه در اينترنت و صفحه شخصي او آورده شده توجه جهانيان را به ايده هاي زيبايش جلب كرده است .


آزادي اخرين انيميشن زيباي وي ميباشد كه در همين سال دو هزار و پنج ساخته شده است .


از ديگر كارهاي زيبايش كه توصيه ميكنم آن را ببينيد تا به وجه تشابهه ملت ايران با اين ايتاليائيها پي ببريد انيميشن Europe & Italy ميباشد كه واقعا وجه تشابه زيادي با فرهنگ ايراني در آن ديده ميشود .


و اما در سال دو هزارو چهار نيز بوزوتو يك كار زيباي ديگر داشته است كه به بررسي تفاوت ميان زنان و مردان و كارهاي روز مره اين دو جنس ميپردازد .


از ديگر كارهاي معروفش ميتوان به المپيك، زندگي ، نئرو ..... اشاره كرد .



صفحه شخصي اين هنرمند ايتاليائي .

جمعه، آذر ۰۴، ۱۳۸۴

آسيبهاي روحي مهاجرت


مهاجرت و آسيب های روانی پس از مهاجرت اگرچه پديده تازه ای به شمار نمی آيد اما با رشد روزافزون عده کسانی که به دلايل مختلف کاشانه خود را ترک می کنند و اقدام به تغيير مکان زندگی خود می کنند، به موضوع مهمی تبديل شده است. شايد برای شما هم پيش آمده باشد که به نوعی احساس خمودگی، بی خوابی يا کم خوابی، افسردگی، پرخاشگری ، گوشه گيری، ترس و بی اعتمادی را پس از مهاجرت تجربه کرده باشيد .


چهارشنبه، آذر ۰۲، ۱۳۸۴

وزير نفت سر سفره مردم !


يادم مياد يكي از شعارهاي انتخاباتي احمدي نژاد اين بود كه پول نفت رو بايد آورد سر سفره مردم و به قولي آن را بين اقشار مردم تقسيم كرد ، حالا چه جوريه كه بعد از معرفي سه تا وزير نفت از طرف او ، هنوز كه هنوزه اين قضيه با مشكل روبروست ؟


سوال سختيه ؟ ... نه؟

دوشنبه، آبان ۳۰، ۱۳۸۴

وبسايت انتگراسيون ايرانيان ساكن المان

اين سايت رو كه در جستجوهاي روزمره اينترنتي پيدا كردم ، اطلاعات جامع و كاملي در ارتباط با اخبار پناهندگي در آلمان دارد . لينكش را سر فرصت در سمت راست صفحه اضافه ميكنم .

یکشنبه، آبان ۲۹، ۱۳۸۴


استاد شجريان در تالار فرهنگ جهاني آنتورپن


بالاخره موفق به ديدن برنامه استاد شديم و جاي همه اونهائي كه نيامده بودند خالي بود تا چند ساعت ديگه گزارش كاملي در باره همه چيز ميدم .


دو تا عكس ديگه هم اينجا گذاشتم . واما اصل گزارش :


مثل هميشه با نگاه زيركانه تعدادي اندك از تماشاگران خود را از ديده تيز عبور داد تا سنجش خودش را در ارتباط با برگزاري برنامه اش انجام داده باشد .


براي كساني كه با گوشه و رديف هاي موسيقي ايراني آشنائي دارند و توان حلاجي اشان در اين باب قوي است ، نميتوانم مطلبي تخصصي ارائه دهم چرا كه در اين زمينه بايد اعتراف كنم كه آشنائي اندكي دارم .


ولي در كل قسمت اول برنامه كه ميتوانست دلائلي چون آشنا نبودن با محل برگزاري و يا جمعيت حاضر در سالن و دلائل متعدد ديگري داشته باشد ، قدري دلچسبيش كمتر از قسمت دوم و اشعار زيباي انتخاب شده از سعدي بود .


از نظر من و مقايسه برنامه استاد با برنامه هائي كه سالها پيش تر از ايشان و البته با گروههاي ديگر ديده بودم ، كمانچه كلهر پوششي عجيب بر سايرين داشت و عليزاده با تمامي تواني كه نواختن سازش دارد ، قدري مقهور چيره دستي كلهر قرار گرفته بود .



همايون هم انگار جا پاي پدر بزرگوارش گذاشته ، فقط با اين تفاوت كه استاد از تجربه و سالها زحمت بهره برداري ميكند و همايون هم اكنون در ابتداء اين راه است . از فاصله دور براي من مشخص بود كه رگهاي گردنش را در زمان بالا خواندن ببينم و البته اين نيز امري است طبيعي چرا كه بايد رنج پدر را سالها دنبال كند .


مردم و جمعيت حاضر در سالن هم نهايت همكاري را با درخواستهائي كه هيئت برگزار كننده به هنگام شروع برنامه از آنها داشتند، نمودند . اين درخواستها شامل عكاسي و يا فيلم برداري در زمان خواندن آواز و اجراي برنامه بود كه به خوبي جامه عمل به خود پوشانيد .


سالن مربوطه با نمائي كه در عكسها ميبينيد يك حال و هواي سنتي داشت كه براي ايرانيها چشم گير و دلچسب بود و جالب توجه تر از همه اين مسائل حضور تعداد كثيري بلژيكي بود كه تصور ابتدائي من اين بود كه اينها از طريق دوستي كه احتمالا با بعضي از ايرانيها دارند به آنجا آمده بودند. ولي بعد كه كنسرت تمام شد چند نفري از اينها كه اتفاقا رديف جلوئي ما نشسته بودند شروع به صحبت كردن كه ما موسيقي ايراني رو دوست داريم و تعداي سي دي هاي ايراني را درمنزل خود داريم و خودشان انتخاب كرده بودند كه به ديدن اين برنامه بيايند .


در كل شب خوبي بود خصوصا براي ما كه بليط هم نتوانسته بوديم رزرو كنيم و باري به هر جهت رفته بوديم و شانس ياريمان كرد.


جاي همه را خالي كردم ، خصوصا دلم براي اون خانومه در غربت سوخت كه اين برنامه رو از دست داد و كلي ناراحت شدم .

شنبه، آبان ۲۸، ۱۳۸۴

برنامه آواز استاد شجريان


دوستان و هم ميهناني كه به اميد خريدازي بليط در شب برنامه به مركز فرهنگ جهاني آنتورپن مراجعه ميكنند ، در جريان باشند كه قادر به خريداري بليط نيستند . ديشب كه براي تهيه بليط به اين مكان مراجعه كردم با نهايت تاسف ديدم كه تمامي ظرفيت سالن ( پانصد نفر ) پر شده و دست از پا دراز تر برگشتم .


اينو نوشتم تا اونهائي كه چنين تصميمي دارند در جريان قرار بگيرند . بعدا مفصل تر در باره همه چيز مينويسم . البته خودم با وجود بي بليطي مراجعه ميكنم تا شايد يك جورائي بتونم موفق به ديدن استاد و صداي دلنشينش بشوم . اميدوارم .

جمعه، آبان ۲۷، ۱۳۸۴

بت پرستي !


فرض كنيد يك آلماني در رشته ورزشي قهرمان بشه و بعد مثلا عكس هيتلر رو ببره بالاي سرش !


جهان چه تصوري در بارش ميكنن .

دوشنبه، آبان ۲۳، ۱۳۸۴

آغاز انفجاري پيش بيني نشده در اروپا


وقايع فرانسه را نمى‌توان غيرمنتظره دانست. جامعه شناسان اروپائى، از سال‌ها پيش، همواره هشدار داده‌اند كه اگر براى جذب فرهنگى و اجتماعى نسل دوم مهاجران اقدامى جدى صورت نگيرد، اروپا روزى شاهد انفجارى بزرگ خواهد بود .


پنجشنبه، آبان ۱۹، ۱۳۸۴

اگر مرا اخراج كنيد ، كشته خواهم شد .


عكسي از آقاي وطنخواه كه به دين مسيحيت گرويده اند را در يكي از روزنامه هاي صبح سوئد ببينيد و اصل جريان را نيز مطالعه كنيد .


در باره اين كه پناهندگان و دلائلي كه آنها را به پيروي از اديان ديگر وا ميدارد مطلبي خواهم نوشت كه خواندنش را براي دوستان پيگير اينگونه مباحث پيشنهاد ميدهم .

سه‌شنبه، آبان ۱۷، ۱۳۸۴

شهيد فهميده فلسطينيها !


پخش كارتون تلويزيوني كه در آن نوجوانان به آموزش سلاحهاي نظامي روي مي آورند و تبعات اين امر بر روحيه خشونت گرائي بين آنها ، دستمايه بسياري از روزنامه ها و سايتهاي اينترنتي ندرلند زبان از جمله كشورهاي بلژيك و هلند بود كه ديروز به آن پرداخته شد .


فيلم را با مديا پلير در اين قسمت ببينيد .

دوشنبه، آبان ۱۶، ۱۳۸۴

باز مسئله مهاجران ، بيكاري ، مذهب


فرانسه در آتش خشم عده ائي " انگل كه بايد جاروبشان كرد ميسوزد "


سخني از ساركوزي وزير كشور فرانسه كه نيز از نسل مهاجران است آتش خشم معترضان را بر افوخته تر كرده است . نوشته كاملي در اين خصوص را اينجا مطالعه كنيد .

شنبه، آبان ۱۴، ۱۳۸۴

قرعه كشي ساليانه رواديد چند مليتي


بهترين منبع فارسي براي اشخاصي كه ميخواهند از اين طريق شانس خود را امتحان كنند ، اطلاعات و اخباري است كه سايت فارسي زبان وزارت امور خارجه آمريكا در اختيار فارسي زبانان گذاشته است .


متن اصلي اين راهنمائي را اينجا بخوانيد و همچنين اين صفحه را نيز حتما با دقت مطالعه كنيد .

چهارشنبه، آبان ۱۱، ۱۳۸۴

درسهائي از يك قتل براي مهاجران اروپائي و اروپائيان مهاجر پذير


آنچه مشخص است اين است كه زندگى گروه‌ها و اقوام در كنار هم در كشورهاى اروپايى مدت‌هاست كه نهادينه شده و كسانى كه سعى در بر هم زدن چنين نظمى مى‌كنند فقط خود را منزوى مى‌سازند. مدارا ، بخشى از زندگى قوم‌ها در اروپا گشته و اين اقوام ديگر مجبورند يكديگر را تحمل كنند و سياست همزيستى مسالمت آميز را برگزينند .


در اين راستا هر گروه بايد ديگرى را بپذيرد و سعى در شناخت گروه هاى ديگر كند و از پيش داورى بپرهيزد. شهروندان كشورهاى اروپايى بايد بكوشند تا آشنايى مهاجران با فرهنگ اروپايى هر چه سريع تر انجام گيرد و اين گروه ها فقط در ميان خود و در انزوا زندگى نكنند و به تدريج جزئى از جامعه شوند .


قسمتي از مقاله سالگرد به قتل رسيدن كارگردان هلندي و اين هم اصل مطلب .

مطلبي در همين خصوص از بي بي سي را نيز اينجا بخوانيد .

سه‌شنبه، آبان ۱۰، ۱۳۸۴

آزمون شهروندي !


در سال ٢٠٠٤ تعداد کسانی که بريتانيايی شدند به ١٤١٠٠٠ نفر رسيد که ١٢ درصد بيشتر از سال ٢٠٠٣ بود. به گفته وزارت کشور بريتانيا، هدف از اين آزمون ايجاد روشی جديد و معنادار بوده تا به کسانی که شهروند می شوند کمک کند در ارزش ها و سنت های بريتانيايی سهيم شوند .


به نظرم يك حركت كاملا خوب و زيبا در راستاي سهيم شدن اين افراد در فرهنگ و تاريخ و به طور كل آشنائي با كشوري است كه در آن زندگي ميكنند . اصل مطلب را اينجا مطالعه كنيد .

دوشنبه، آبان ۰۹، ۱۳۸۴

يكي كاشت و خدا كند ديگران برداشتي درست داشته باشند .


تابوت حاوی پيکر خانم «روزا پارکس» مدافع معروف و برجسته حقوق مدنی و
انسانی اقليتها در آمريکا، اکنون، در تالار مدور «روتاندا» در ساختمان کنگره آمريکا، برای ادای احترام عموم قرار داده شده است.




مطلب كاملتر به زبان انگليسي از ويكي پديا

شنبه، آبان ۰۷، ۱۳۸۴

نبرد تمدنها به جاي گفتگوي تمدنها !


مطلبي از صداي فارسي دويچه وله كه به نظرم جالب اومد و لينكش رو ميزارم تا بقيه هم اگه خواستن يك نگاهي بكنند .

چهارشنبه، آبان ۰۴، ۱۳۸۴

روياى زندگى در جهانى ديگر


چه كسى را مى توان يافت كه به آينده خود نيانديشد؟ پرداختن به آينده، طرح ريختن، پروراندن آرزوها و خيال ها در ذهن و آميختن آنان با واقعيت، بويژه به عنوان يكى از خصوصيات دوران جوانى در بسيارى از جوامع نام برده شده است .


مطلبي از بخش فارسي دويچه وله در ارتباط با زندگي در جهاني بهتر و يا به عبارتي ديگر .

دوشنبه، آبان ۰۲، ۱۳۸۴

چرا پروسه پناهندگي طولاني ميشود - قسمت پاياني


قسمت چهارم از سلسله مطالب " طولاني بودن پروسه پناهندگي " را با ذكر گفتاري از نخست وزير انگلستان ، توني بلر دنبال ميكنيم . وی در تازه ترين اظهار نظر درباره روند مهاجرت به اين کشور گفته است:

"ما در اين مورد نه همانند يک قلعه محصور خواهيم بود و نه درها را به طور کامل باز خواهيم گذاشت."در قسمت دوم از اين مبحث اشاره داشتيم كه مهاجرت و پناهندگي ، اغلب زمينه ساز مهمي براي پيشرفت انسانها و به تبع آن سودمندي دولتهاي مهاجرت پذيز بوده است .

در همين راستا توني بلر در ادامه گفته هاي خويش در اين خصوص بيان ميدارد كه :" از قرن هفدهم به اين طرف مهاجرت برای اقتصاد بريتانيا " به طور قطع ضروری بوده " و خدمات عمومی امروز بريتانيا مرهون کمک های مهاجران است. " اگرچه در ادامه به تهديدات هميشگي در باره اين پديده نيز ميپردازد و اشاره ميدارد كه :

افرادی که می خواهند از حق اقامت و شهروندی در بريتانيا برخوردار شوند، بايد ماليات بپردازند، به قوانين اين کشور احترام بگذارند و افراط گرايی و عدم تحمل ديگران را کنار بگذارند. با توجه به نكات اشاره شده در فوق و قسمتهاي قبلي اين نوشتار در ميابيم كه طولاني بودن اين پروسه امري به ظاهر سخت و طاقت فرساست و با تمامي اين مهاجران و پناهندگان به گونه ائي بر خورد خواهد شد كه ديگر قصد عزيمت به نقطه ائي ديگر را از ذهن خود بيرون آورند . و يا حداقل به اين امر توجه داشته باشند كه پروسه پناهندگي و مهاجرت چنين سال به طول خواهد انجاميد .

وقتي دولت براي تك تك اين افراد برنامه ريزي ميكند و هزينه هاي هنگفت اجتماعي و... را براي اين افراد ميپردازد ، بديهي است كه از اين سرمايه گزاري ، به آينده بازگشت سرمايه تفكر ميكند و همچنين پر كردن خلاء نيروي انساني كه با توجه به رشد منفي جمعيت در كشورهاي اروپائي ديده ميشود . تصور اين را بكنيد كه وقتي با بازيهاي مافيائي و سياسي كاري ، فردي را به مدت پنج سال و يا بيشتر در كشوري نگاه دارند ، شخص مزبور به اميد وعده هاي داده شده مجبور است كه امروز را به فردا و فردا را به ماه آينده و سال را به چند سال ديگر واگزار نمايد تا ببيند در باره اش چگونه تصميم گيري ميشود .

آيا پس از گذشت اين زمانهاي به ظاهر تلف شده براي وي و در باطن مفيد براي دولتهاي مهاجر پذير ، داراي هويت و پاسپورت و يا حق شهروندي ميگردد يا خير ؟ اين بلاتكليفي خود به خود او را در مسير تشكيل يك زندگي به مقصود ميرساند و وقتي كه مدت زيادي را مجبور به ماندن در يك كشور خاص شد ، نا خواسته تفكر و ديدي كه به عنوان سكوي پرتاب كشوري كه در حال حاضر در ان درخواست شهروندي داده است را از سر بيرون ميكند ( عده ائي در اين تفكرند كه بعد از گذشت سالها كه در انتظار پاسخ حق شهروندي مانده اند ، ميتوانند به دياري ديگر و البته اينبار با يك گذرنامه معتبر عزيمت نمايند .

اگر چه اين امر دور از دسترس نيست ، اما بايد توجه نمود كه تا قدري سخت و به همت والا و صد البته با توجه به شرايط زمان وقوع آن بايد مورد بررسي قرار گيرد ) و ترجيح ميدهد در همان محل به استقرار دائمي خود براي زندگي آينده چشم بدوزد.از آن طرف نيز مسئله به شكلهاي گوناگوني در جهت جلوگيري دولتها از روند بي رويه مهاجرت و پناهنده شدن افراد مطرح ميگردد و روزانه در اغلب سايتهاي خبري در باره اين موضوع ميخوانيم و ميشنويم .


پ . ن

لازم به توضيح ميباشد كه نوشتارهاي تحت عنوان " چرا پروسه پناهندگي طولاني ميشود " را نيز، قبل از اين در سايت ايرانيان بلژيك پابليش نموده بودم . و قسمت اول از اين نوشتار نيز هفته قبل در وبسايت گويا و توسط گردانندگان اين سايت در بخش " جامعه در وبلاگها " آورده شد . از اين عزيزان سپاسگزارم .

شنبه، مهر ۳۰، ۱۳۸۴

نگاهي به وبلاگ ها


عنوان فوق سلسله نوشتاري است از عبدالقادر بلوچ كه چندي است با دقت ميخوانمش . تا به حال چند قسمت از مطالبش را در اين خصوص دنبال كردم و اخرينش را نيز كه در باره حسن درويش پور است .


منتظر ميمانم تا هدفش را در دنبال كردن به اين موضوع جويا شوم ، البته نه از سر فضولي !

پنجشنبه، مهر ۲۸، ۱۳۸۴

ده دليل براي افتخار مرد بودن


قابل توجه خانمهاي گرامي ! ما مردها اينيم ديگه ! ( طنزي از بروبچه هاي عمران ... ) لينك از طريق بلاگ نيوز .

چهارشنبه، مهر ۲۷، ۱۳۸۴

چرا پروسه پناهندگي طولاني ميشود - قسمت سوم


قسمت سوم از مطلب طولاني شدن پروسه پناهندگي را با ذكر اين مطلب ادامه ميدهيم كه در بخش اول و دوم نظر خوانندگان و پناهجويان گرامي را به گوشه ائي از سياست هاي پناهنده پذيري كشورهاي مورد نظر جلب نموديم .

در اين بخش به راهكارهاي دولتهاي اينگونه ممالك در جهت جذب اين نيروها و همچنين طولاني نمودن مراحل اقامت و دادن پاسخ سريع و يا طولاني مدت به انان ميپردازيم .با توجه به انچه در دو قسمت اول و دوم از اين مطلب آمد ، متوجه شديم كه مهاجرت اغلب زمينه ساز مهمی برای پيشرفت بوده و بنظر می رسد که از اين پس نيز چنين باشد .

اگر چه در متون حقوق بين اللمل و سياست ، تعريف پناهنده با مهاجر متفاوت است ليكن در اين نوشتار مقصود همان نتيجه ائي است كه بدنبال طولاني بودن اين شرايط بدون در نظر گرفتن واژه هاي اشاره شده ميباشد . ( اساساً پناهنده با مهاجر فرق دارد. به همين علت طرز رفتار با آنها به موجب قوانين بين المللی متفاوت است ، مهاجران، به ويژه مهاجران اقتصادی، به ميل خود جا به جا می شوند تا دورنمای زندگی خود و خانواده خود را بهبود ببخشند. اما پناهندگان به خاطر نجات جان خود و حفظ آزادی شان ناچارند از جايی به جای ديگر بروند .)

جا دارد در ادامه بحث به مطلبي از اقاي رود لوبرز كميسيونرقبلي عالي سازمان ملل متحد براي امور پناهندگان اشاره كنم كه بيان ميدارند : " اگر رسيدگی به ادعای پناهجويان سالها طول بکشد، همه درها برای سوء استفاده کسانی که می خواهند آنها را استثمار کنند باز خواهد بود ! "

آنچه كه از شواهد و مسائل گفته شده توسط مقامات و نوشته هاي تائيد شده بين المللي بر مي آيد ، همگي بر كوتاه بودن اين دوره و دادن پاسخي سريع به درخواست كنندگان اشاره دارد و در آنطرف قضيه نتيجه دقيقا عكس تمامي آنچه بيان داشته اند ميباشد . براي جستجو در علل اين امر بايد به مواردي اشاره داشت :

هزينه هاي گزافي كه اين دولتها از بدو ورود من و شما متقبل ميگردند جزئي از بودجه دولتها در مسائل كشور داري است كه همه ساله توسط نمايندگان و پارلمان هاي كشورهاي متبوع تهيه ميگرد و برگزاري كلاسهاي آموزشي زبان و دوره هاي شهر شناسي و از اين قبيل بواسطه پاگير كردن تك تك اين افراد و ماندگاري آنان در كشور مورد نظر صورت پذيرفته است . به بيان ساده بايد گفت كه آنها از بدو ورود شما با توجه به مخارجي كه حكومتهاي اين گونه كشورها ( مهاجر فرست ) صرف رشد و نمو شما نموده اند به نحو احسن استفاده ميبرند و طي يك دوره جند ساله ( بدون در نظر گرفتن استثنا ) اين افراد را آماده بهره وري ميكنند .

بردگان پيشرفته قرن حاضر پس از فراگيري مسائل اوليه به اين نتيجه خواهند رسيد كه ديگر كمكهاي دولتي و سوبسيد هاي دولت براي زندگي آنان كفايت لازم را نداشته و در صدد اين امر بر مي آيند تا به دنبال شغلي براي بهبود وضعيت خود بر آيند تا بتوانند در حد يك زندگي نيمه مرفه خانواده اروپائي به زندگي خود ادامه دهند ( صد البته اگر اين راه را نيز دنبال نكنند ، دولهاي پناهنده پذير با توجه به هزينه هاي متقبل شده و به صورت خودكار انها را جذب بازار كار خواهند نمود و با تمامي مخالفتهاي راسيستي كه امكان وجود آن در ادارات و مراكز كارگري وجود دارد ، كارفرمايان را با بخششهاي مالياتي و سوبسيد هاي دولتي ناچار به پذيرش انها مينمايند ) .

اگر چه اين كمك هزينه دولتها نيز تا زماني مشخص و طبق قوانيني كه بر سر آن ساليان دراز تفكر شده است ، به پايان خواهد رسيد . بدين ترتيب فرد مورد نظر و يا خانواده مهاجر و پناهنده تحت فشارهائي قرار ميگيرد تا موارد اشاره شده در فوق به تثبيت برسد .

در اين ميان عده ائي نيز بدون توجه به مسائل فوق آزادانه دست به خلافكاريها و بزه كاريهاي اجتماعي از جمله كار سياه ميزنند كه به توجيح خود سر دولت را لاي برف كنند ، غافل از اينكه سر خود را در برف فرو برده اند .

ادامه دارد ....

سه‌شنبه، مهر ۲۶، ۱۳۸۴

همه چيز در باره بلژيك


دوست وبلاگ نويسمان " من در غربت " مطلبي تقريبا كامل از هر آنچه در باره بلژيك بايد بدانيد رو در وبلاگشون نقل كردند و سايت ايرانيان رو كه اين حقير هم افتخار همكاري با اون رو تا همين يكي دو ماه پيش داشتم ، براي بدست اوردن اطلاعات بيشتر و مفيد خدمت شما عزيزان ارائه كردند .


اصل مطلبشان درارتباط با" همه چيز در باره بلژيك "، اينجا مطالعه كنيد .

دوشنبه، مهر ۲۵، ۱۳۸۴

چرا پروسه پناهندگي طولاني ميشود - قسمت دوم


در بخش اول از مطلب " طولاني بودن پروسه پناهندگي " به چگونگي همكاري قاچاقچيان و شبكه مافيائي آن در ارتباط با رشد پناهندگي و پناهنده ( انسانهائي كه در چهار چوب تعاريف حقوقي اين واژه ميگنجند ) شدند به اروپا پرداختيم و در ادامه مطلب با اشاره به زندگي و تعريف آن در اروپا و تفاوت آن با آنچه ما بر اساس پندارهاي سنتي و تشكيلات خانوادگي و اجتماعي خود داريم ، پرداختيم .

همچنين به اين مطلب اشاره نموديم كه كشورهاي اروپائي و از جمله بلژيك ، با توجه به رشد منفي جمعيت و ميانگين سني افراد جامعه ، كماكان به نيروي مهاجر و پناهنده و صد البته در راستاي رشد اقتصادي جامعه شان نيازمندند .

ادامه قسمت اول ....

در راستاي درخواست پناهنده شدن و طولاني بودن اين پروسه و اينكه چرا قوانين به صورت يكسان و با توجه به يك پروسه خاصي صورت نميگيرد ، مباحث مختلفي بيان ميگردد كه در اين ميان نمونه هاي قابل لمس، بسيار ديده و يا شنيده شده است . از ان جمله اينكه
چرا فلان شخص در مصاحبه خود با ادراه اتباع بيگانه پاسخ مثبت دريافت نموده و ان شخص ديگر پاسخ منفي دريافت نموده است ؟

چرا با تمامي مدارك و اسنادي كه ارائه ميكنيم با پاسخ منفي در مصاحبه اول روبرو ميگرديم ؟ و چرا با توجه به همان مدارك در مصاحبه هاي ديگر پاسخ مثبت دريافت ميكنيم؟چرا پس از گذشت چند سال ، فردي با انجام يك مصاحبه به تمام آنچه خواسته ، رسيده است و چرا آن ديگري سه بار و در تاريخهاي پياپي به كميسارياي عالي پناهندگان دعوت ميگردد و دست آخر سر از پا دراز تر راهي خانه ميگردد؟ و هزاران چرا هاي ديگر كه تمامي پناهجويان كمابيش با آن دست و پنجه نرم ميكنند و در جريان روند و پيگري پرونده ساير دوستان خود نيز ميباشند .

حقيقت امر را به نظر با قدري تحليل روشن بينانه و ساده ميتوان مشخص نمود . همانطور كه قبلا به نظر شما خوانندگان ارجمند رسيد ، اين پروسه بنا به دلائلي ميبايست طولاني مدت باشد و پناهنده راهي به جز تحمل اين سختي ( البته عده ائي بر اين اعتقادند كه شرايط پناهندگي همانطور كه در گرفتن پاسخ شهروندي مناسب براي همه يكسان نبوده است ، در حالت اقامت موقت تا اخذ اولين پاسخ و شرايط در نظر گرفته شده از لحاظ سيستمهاي اجتمائي و رفاهي و بهداشتي ، نيز داراي شرايط يكساني نبوده است ) ندارد .

قدر مسلم كسي براي اين قشر از افراد دعوتنامه ائي ارسال نكرده است تا حال بخواهد شرايط را براي زندگي شما ، آنهم خارج از عرف متداولش در نظر بگيرد . ( بدون در نظر گرفتن امضا و توافق نامه هاي بين اللمللي در اين باره )ذهن همه پناهجويان را به دانستن اين نكته روشن ميكنيم كه اگر قرار باشد دولتهاي اروپائي در مدت زمان كوتاهي به همه اين افراد پاسخ مثبت و حق شهروندي اعطا نمايند ، ممالك "مهاجر فرست " ديگري در صفحه جغرافيائي كشورهاي جهان سوم باقي نخواهد ماند و كشورهائي كه در زمينه هاي مختلف سياسي و مذهبي و اجتماعي و اقتصادي اسيب پذير نشان داده اند ، به يكباره با سيل پناهنده شدن شهروندانشان مواجهه خواهند شد كه اروپا و ساير كشورهاي پناهنده پذير را دچار مشكل خواهند نمود .

از اين رو ست كه انچه در ظاهر امر و در مصاحبه هاي انجام شده توسط ادارات اتباع بيگانه اين كشورها با پناهجويان ميبينم و آنچه در اخبار ميخوانيم ، با تفكرات و ايده هاي ما سازگاري نشان نميدهد .

ادامه دارد ...

یکشنبه، مهر ۲۴، ۱۳۸۴

چرا پروسه پناهندگي طولاني ميشود - قسمت اول


طي ماههاي اخير اخبار بسياري در باب پناهندگي و مهاجرت و چگونگي اخذ شهروندي از دولتهاي اروپائي بر روي تلكس خبرگزاريهاي دنيا امده است و در اين ميان سهم سايتهاي خبري كه از درون هر يك از كشورهاي مهاجر پذير به نقل اخبار و مطالب در اين خصوص پرداخته اند ، اندكي قابل توجه مي آيد ، چرا كه آنها از بطن جامعه اروپا و از يك كشور خاص به نقل اين مطالب ميپردازند.


و اما مسئله پناهندگي در كشور بلژيك كه تا اندكي رفتارهاي قانوني ان براي پناهجويانش قابل هضم نيست داراي پاره ائي از مسائل است كه به شرح كوچكي در باره آن ميپردازيم :


گروه عمده ائي از پناهجويان كه حدفاصل سالهاي ۱۹۹۸تا ۲۰۰۱ وارد اروپا شدند تا به يكي از كشورهاي اروپائي اعلام پناهندگي كنند ، جواناني تشكيل ميدانند كه سن آنها كمتر از ۲۲ ( ۲۲ تا ۳۰ ) سال نبود و اين عده با باتوجه به مشكلات و معضلاتي كه در كشورهاي خود داشته اند ، تحت فشار و يا به صورت عادي تصميم به ترك ديار گرفتند و اميد به زندگي بهتر ، آنها را با پر خطرترين راههاي انتخاب به مقصد روبرو ساخت .


در اين ميان سيستم مافيائي قاچاق انسان كه امروزه از ان به عنوان با ارزش ترين و سودمند ترين نوع قاچاق نام برده ميشود در تلاشي بي نظير و با همكاري باندهاي بزرگ بين اللمللي بر جلوه اين نوع از مهاجرت رونق داده و اروپائي را كه برابر آمارهاي اعلام شده ، سالانه به نيروي كار انساني فراواني نياز دارد ، ياري نمودند .جواناني كه خاك و ديار خود را بر حسب اجبار و يا به دلخواه خود ترك ميگويند ، سنين آموزشي و فراگيري را تا حدي كه بتوان از آنها در مصارف اقتصادي بهره وري نمود ، كسب نموده و دولتهاي متبوع آنان زحمت اين قضيه را كشيده و از منابع هنگفت خود كه به تاراج نيز ميرود ، در اين راه سرمايه گزاري نموده اند .


حال اين لقمه چرب و نرم را در دهان كشورهائي كه با رشد منفي جمعيت مواجه ميباشند ، ميگزارند و آنها نيز با توجه به سيستم قوي در اداره امور جامعه ، آنها را آماده بهره وري ميكنند .اگرچه شايد اين مسئله ساليان نه چندان درازي نيز تداوم يابد ، اما به يقين با داده هاي فكري انها و برنامه ريزيهاي درست آموزشي و فني و حرفه ائي به كار گمارده خواهند شد .


كشورهاي اروپائي از جمله كشور بلژيك نيز ، علاوه بر رشد نامناسب جمعيت و ميانگين سن از اين قاعده جدا نبوده و افرادي كه تصور ميكنند مراكز كمك به اين مهاجرين و آوارگان تا زماني كه انان نخواهند تن به كار بدهند به ياري آنها ميشتابند ، سخت در اشتباهند . از اين گذشته - خود همين افراد بعد از گذشت چند سال در ميابند كه اگر به بازار كار جذب نگردند ، از چرخه زندگي به صورت خودكار كنار مانده و روز به روز در انجام كارهاي خود ناتوان خواهند ماند ، چرا كه بازار جوامع اروپائي يك بازار مصرفي است كه انسانها در زندگي با آن بايد به اجبار آن نيز در زمينه هاي مختلف اجتماعي و اقتصادي و سياسي تن در دهند .


ادامه دارد....

سه‌شنبه، شهریور ۲۲، ۱۳۸۴



انگيزه 2


به قول مجيد انگيزه داريم تا انگيزه .....


راستي حرفمو پس ميگيرم ... بعضي از كارها انگيزه هم نميخوان .


مثل اين پست من كه ميخواد تا اطلاع ثانوي خداحافظي كنه ... حال و حوصله ننه من غريبم بازي و رجز خوني و گلايه و شكوه اين چيزا رو هم ندارم . فقط بعد از سه سال يه كمي خسته شدم .


قلب من با همه خوبان هست پايدار و سرافراز باشيد .

یکشنبه، شهریور ۲۰، ۱۳۸۴

انگيزه !


زماني كه من ميخواستم تايپ كردن رو ياد بگيرم و دستم راه بيفته به دنبال يك انگيزه ميگشتم تا بالاخره پيداش كردم .


شما هم موافقيد كه براي دنبال چيزي رفتن بايد انگيزه وجود داشته باشه !؟


پ . ن


نسرين گرامي تو كامنت چند پست قبل نوشته بود كه حداقل يك بالاي 18 بنويس كه ... بگذريم اين لينك بالاي هجده ساله ها ... از ما گفتن بود .

شنبه، شهریور ۱۹، ۱۳۸۴

سوئد فشارها را بر روي پناهندگان وارد ميكند


سفارتخانه هاي ايران از صدور مدارك سفر به ايران براي ايرانياني كه خود مايل به برگشت نيستند جلوگيري ميكند . و بدين ترتيب دولتهاي پناهنده نپذير ! مثل سوئد از قوه قهريه براي اين كار استفاده ميبرند .


جمعه، شهریور ۱۸، ۱۳۸۴


با شرح !

ببخشيد كه يه چند وقتي ما ذوق هنريمون گل كرده ها !

اين يكي رو هم ببينيد .


چهارشنبه، شهریور ۱۶، ۱۳۸۴

زندگي ماشيني


اون اولا كه وارد بلژيك شده بوديم يه خانمي واسمون فريت ( سيب زميني سرخ كرده خودمون ) درست كرد و چون چند نفر از ماها باهاش رفته بوديم بيرون واسه خريد ، پيش خودمون ميگفتيم ، بابا اين ديگه چقدر ... گشاده حال نداره سيب زميني بگيره و پوست بكنه و بعدش هم خرد كنه و بعدش هم بريزه تو تابه تا سرخ بشه .


زمان گذشت و كم كم فهميديم كه نه بابا اين قضيه ربطي به گشادي و تنگي چيزي نداره بلكه سرچشمه از تنظيم وقت در يك زندگي ماشينيه . ما ايرونيها اگر تكه تكه هم بشيم از خورش سبزي و قيمه و آبگوشت و كله پاچه و آش رشته و ... اين چيزا نمي گذريم . ( زندگي ايرانيها به خاطر ترس از مسائل اقتصادي هميشه با احتكار كردن و قايم كردن در پستو ها همراه بوده ، همين الان هم كه به روش خيلي از ما ايرونيها كه در فرنگ زندگي ميكنند نگاه بشه ، يخچالهامون پر از گوشت فريز شده است و چيزاي ديگه . تو مملكت خودمون هم اگر كسي فرش يا طلا ميخريد به اميد اين ميخريد كه اگر بعدا دچار مشكل شد، بتونه از فروش مجدد اونها به پولي برسه و خلاصه اين قصه سر دراز دارد ..)


سيستم زندگي ما ايرونيها با روش زندگي در غرب كاملا متفاوته و تنها نقطه مشتركي كه تا حالا بين خودمون با اين بلژيكيها پيدا كردم غيبت كردنشون پشت سر آدمهاست . دست مريزاد كه تو اين قضيه پوز ايرونيها رو مشتي زدند .


اگر يه روز برين استخر ( واسه مثال عرض ميكنم ) ميبينين كه دو نفر اومدن شنا همراه با غيبت . وسط استخر آب ترمز ميكنند و يالا شروع كن ، يكي اين ميگه ، دو تا اون .
بگذريم از مرحله پرت نشم ..... داشتم در باره سيستم زندگي ميگفتم .


البته اين مسائل واسه خيليها تازگي نداره و اغلب به اين قضيه رسيدن ، ولي چيزي كه مد نظر اين حقير هست چگونگي كنار آمدن با اين سيستمه . اگر نتونيم به هر صورت خودمونه را با شرايط آدابته كنيم دچار مشكلات عديده در زندگي خواهيم شد .


اصولا در اروپا يك نفر با دستمزد هزار يورو در ماه ميتونه زندگي خيلي معمولي داشته باشه ، يعني به خودش زحمتي نده و اگر اين يكنفر بتونه در آمدش رو به بالاي يك هزار و پانصد يورو در ماه برسونه ميتونه خيلي راحت زندگي كنه ( ارقام ذكر شده تابع يكسري شرايط اجتماعي و خصوصيات فردي نيز ميباشد كه منظور من سير طبيعي يك جامعه آماري است )


حالا براي يك زوج اين ارقام رو ميتونين حدس بزنين كه تا چقدر بايد برسه . اين رو هم فراموش نكنيد كه نكته بالا بدون در نظر گرفتن بينش اقتصادي " ايراني زندگي كن " مد نظر قرار داده شود .


وقتي در آمد دو نفر ماهيانه به دو هزارو پانصد تا سه هزار برسه ، اونوقته كه وفق دادن ما با شرايط زندگي اروپائي شروع ميشه .


اولي : قرمه سبزي درست كنم كه چي بشه ؟ وقت ندارم ، خسته ام ...

دومي : اومدي اروپا افكارت هم اروپائي شده ، يادته تا ديروز آبگوشت بار ميزاشتي و انگشتات رو هم ليس ميزدي ؟

بازم دومي : حالا واسه ما موسلن ( غذاي رسمي بلژيك - يه چيزي تو مايه هاي صدف دريائي ) خور شدي و هات داگ و فريت ...

اولي : اصلا ميدوني چيه ، من يا كار ميكنم يا خونه داري .....

بازم اولي : كسي كه مثل سگ از بوق صبح كار ميكنه تا ... شب كه ديگه آشپزي نميكنه !

من ميگم : اصلا به اين كاري نداشته باشيم كه اولي خانومه يا دومي و يا حتي شايد آقا ، روي صحبتمون رو با كسي بر ميگردونيم كه خودش ادعا داره همه كاراش رو ميتونه بكنه ...


عزيز دل من تو اروپا اگه دوست داري اينجوري زندگي بكني بايد اون لفظ آدابته شدن رو خوب هضم كني . نميتوني ايروني باشي و ايروني بخوري و ايروني فكر كني . اگر اين جوري باشه همش تو زندگيت جر و بحث داري و مشكل و رو مشكل .


آقاي عزيز ، اينجا نميشه خودت لنگ و پاچه ديد بزني و زن و بچت رو بپوشوني ، اينجا نميشه خودت هزار و يك كار خلاف بكني و انتظار داشته باشي كه دخترت دوست پسر نگيره و يا پسرت سيگار و حشيش نكشه .


آگاهي دادن شرط اول براي هر چيزي و بعد هم براش زحمت كشيدن . بعضي ها فقط بلدند خوب حرف بزنند و تازه حرفاشون رو هم از ديگران قر قره كنند و پاي عمل كه بيفته كسي ديگه بايد انجام بده . به قول معروف حرصش رو اون ميخوره و بدبختيش رو بايد كسي ديگه بكشه .


ادامه دارد....

بدون شرح !

شنبه، شهریور ۱۲، ۱۳۸۴

دشواريهاى بازگشت پناهندگان افغانستانى از پاكستان به ميهن‌شان


براى آوارگان و پناهندگانى كه پس از آغاز جنگ در افغانستان از ميهن خود گريخته و در پاكستان پناه جستند، بازگشت به افغانستان در اغلب موارد بسيار سخت است. نداشتن مسكن و شغل از مهمترين دلايلى است كه مانع بازگشت پناهندگان افغانستانى به وطن‌شان است.


جمعه، شهریور ۱۱، ۱۳۸۴

دولت ايران اخراجي ها را نميپذيرد !


استكهلميان خبر ميدهد كه حكومت جمهوري اسلامي ايران و سفارتخانه آن در استكهلم از صدور مدرك براي فرستادن مهاجران و پناهندگان اخراجي از سوئد به ايران سر باز ميزند .


پ. ن
كلمه سفارت در فارسي به معناي شخصي است كه سفير كشوري در كشور ديگر ميباشد و حكم سفارت به وي ابلاغ شده است و كلمه سفارتخانه به مجموعه اداري نمايندگان يك كشور در كشوري ديگر اتلاق ميگردد كه در اين زمينه همكاران سايت استكهلميان سهوا آن را سفارت ناميده اند .

پنجشنبه، شهریور ۱۰، ۱۳۸۴

برای گرفتن حق پناهندگی بايد متحد شد



.... حق ما وهمه انسانها داشتن يک زندگى انسانى است . ماپناهندگان هرعقيده واعتقادى که داريم؛ درپايبندى به اصول انسانى واينکه پناهندگى وزندگى بهترحق ماست ، مشترکيم ....



ادامه مطلب

چهارشنبه، شهریور ۰۹، ۱۳۸۴

خبر بي خبرچين !


تعطيل شد . عليرغم ميل باطني و با تمام انس و الفتي كه بدان داشتم از ميان وبلاگشهريها رفت . دست سازنده اش درد نكند و خسته نباشد ، دوستاني هم كه در اين مدت از همكاري با وبلاگشهريها كوتاهي نكردند نيز خسته نباشند ، من هم مثل مجيد اميدوارم كه تمامي دوستاني را كه در اين مدت زمان كوتاه يافتم از دست ندهم . دوست دارم حكايت من و شما ، نشود حكايت " از دل برود هر آنكه از ديده برفت " ايميلهاي همديگر را داريم و كامنتها نيز با توجه به موضوع مربوطه ميتواند مسير درود و بدرودي ديگر باشد .


پاينده و سرافراز باد هر آنكه نامش به نيكي و خوبي پايدار ميماند .


پ . ن


اين قسمت از مصاحبه مجيد با بيلي را كه خواندم خيلي چيزا دستگيرم شد كه البته از قبل نيز به آن پي برده بودم ولي حالا بهش صد در صد واقفم . شما هم بخوانيد ....


در اين مدت کوتاه عمر وبلاگ‌ها شاهد درگيری و جبهه‌بندی‌هايی در حوزه‌ی وبلاگ‌شهر بوده‌ايم. به من بگو بنياد اين مسائل را
در چه می‌بينی و اين مسائل، وبلاگ‌شهر را به کجا می‌کشد؟



وقتی مردمی که تا آن زمان نه امکان گفت‌وگوی آزادانه داشته‌اند و نه گفت‌وگو با هم را تمرين کرده‌اند و راه و رسم‌اش را درست بلدند، يک‌دفعه فضايی باز را جلوی خودشان ببينند و فرصتی فراهم شود که "آنچه دل تنگ‌شان می‌خواهد بگويند" ، خب شوکه می‌شوند ديگر و اين "شوک" با خودش تنش‌هايی را می‌آورد و از درون خود جدال‌ها و اختلافاتی را می‌زايد.


يعنی کمبودهای طرف يک‌دفعه عود مي‌کند و زخم روانِ سرکوب ‌شده‌اش سر باز می‌کند. این هم واکنشی طبيعی است که برای ترميم آن بهترين کمک گذشت زمان مي‌تواند باشد. چرا حالا "زمان" را مهم‌ترين عامل دانسته‌ام و نه تحمل و آينده ‌نگری و از اين قبيل را؟ دليلش واضح است: ماهيت غير قابل کنترل وبلاگ و فشاری که به جداره‌های ذهن سنتی مردم وارد می‌کند، اجباراً به اين ايشان تحمل‌کردن و همزيستی را می‌آموزد؛ لازمه‌ی اين کار هم گذشت زمان است.


استفاده از فضای باز دو لازمه دارد: يکی خود فضای باز و يکی آگاهی از چگونگی استفاده از آن. الان دارند دومی را در اینترنت تمرين می‌کنند و اين زد و خوردها هم از تبعات‌اش است.

سه‌شنبه، شهریور ۰۸، ۱۳۸۴

شکايت کودک پناهجوی ايرانی از دولت استراليا



وقتي قرار بشه كه يك خبر از طريق بنگاه هاي سخن پراكني منسجم و قدرتمندي چون بي بي سي به گوش آدميان برسه ، خبر به شكلي پخش ميشه كه انگار اتفاقي افتاده و تا حالا مشابه اون در هيچ كدوم از كشورهاي پناهنده پذير رخ نداده .



اين همه پناهنده آواره و اين همه كودك و نوجوان كه در گوشه و كنار كمپهاي پناهندگي و در اقصي نقاط دنيا زندگي ميكنند ، اونوقت يكي نيست بپرسه كه چرا بي بي سي به اين خبر دامن ميزنه .



واقعا كه اگر بخوان از كاه ، كوه بسازن و به خورد مردم بدن ، چه كارها كه ميتونن به راحتي انجام بدن . امروز كه عازم محل كرام بودم طبق معمول روزنامه مترو رو نگاه ميكردم و چشمم به تيتر بزرگ اين خبر افتاد كه در كشور بلژيك كه خودش هزاران پناهنده داره و هر يك از اونها نيز به نوعي داراي مشكلاتي چنين هستند . حالا چرا به اين موضوعات قبل از شكايات توجه نميشه ، خدا داند ....

دوشنبه، شهریور ۰۷، ۱۳۸۴

مديريت جديد سازمان پناهندگي ملل متحد


گويا ما يه ذره عقبيم ... ولي اگه تا به حال مثل ما از قافله عقب بوديد و ميخواهيد بدانيد كه بعد از دبير قبلي امور پناهندگان سازمان ملل ، چه كسي به جانشيني ايشان انتخاب شده ، بيوگرافي اين آقا پرتقالي رو بخوانيد

شنبه، شهریور ۰۵، ۱۳۸۴

آينه

به هر جا ناتوان ديدي توان باش

بسود مردم خاموش زبان باش

اين هم شعري از آقاي داريوش اقبالي كه چندي است پناهندگي را در زير مجموعه آسيبهاي اجتماعي خوانده است و در سفر اخيرشان به بلژيك نيز در ارتباط با خانواده هاي پناهندگان سخنراني نموده اند .


داريوش بعد از سلسله برنامه هائي كه در وبسايت ميبدي برپا نموده بود و از معتادان و ترك اعتياد سخن ميراند ، همينك برنامه اش از شبكه ان آي تي وي نيز پخش ميگردد و در تازه ترين برنامه آقاي شمسائي ( اگر اشتباه نكرده باشم ) فيلمي كه از پناهگاه Linkeroever تهيه نموده بود را نيز از طريق اين شبكه در معرض ديد عموم قرار داد .


داريوش چند سالي است كه به كارهاي اجتماعي و خيريه ميپردازد و موضوع آسيبهاي اجتماعي ، كه پناهندگي نيز زير مجموعه آن قرار دارد ، از جمله فايلهاي است كه در وبسايت آينه گنجانده شده و به خبرهائي در اين خصوص نيز پرداخته ميشود .


چهارشنبه، شهریور ۰۲، ۱۳۸۴

اعطاي عفو عمومي به پناهندگان سوئد كمرنگ شد .


در اين باره سايت استكهلميان با اشاره به رايزني دو حزب بزرگ مخالف با اين طرح به نكاتي چند نيز اشاره دارد كه اصل مطلب را در اين قسمت بخوانيد .

سه‌شنبه، شهریور ۰۱، ۱۳۸۴

همش زير سر اين پناهنده‌ها تو اروپاست !



آقا اصلاً پناهندگی جرم است به جان شما. هر کس که تقاضای پناهندگی کرد را بايد در دم، شش ماه فرستاد حجره‌ی فرش ‌فروشی پدر فلانی تا اينقدر فرش بالاپائين کند که ماتحت تأثير هنر کلاه‌برداری شرعی و " درخشان" حاجی‌آقا قرار بگيرد، شايد متنبه شد...



حرف حساب هيچ توضيح واضحي نميخواهد .

یکشنبه، مرداد ۳۰، ۱۳۸۴

فرزند برومند بهنود


حسين درخشان کارهاى خوبى و موثرى در وبلاگستان کرده و از نظر پياده سازى ايده هاى جديد و مسائل فنى کارنامه خوبى داشته است و احترام او حداقل در اين زمينه محفوظ. اما کم‌مايگى فکرى او به هر حال از اهل نظر دور نبوده و نيست و مدتى است که اصلاً توسط اهل نظر و انديشه و همه کسانى که کار وبلاگ نويسى را با مايه قوى آغاز کرده اند، جدى گرفته نمى شود و موجبات انبساط خاطر اهالى وبلاگستان شده است .


مطلبي از وبلاگ پارسا نوشت در ارتباط با عدم شايستگي حسين درخشان و ازاد بودن ايشان از هفت دولت نقد .

شنبه، مرداد ۲۹، ۱۳۸۴

پناهندگي هم به سرنوشت خبرچين دچار خواهد شد

از آنجا كه علاقه ام به خبر چين بيش از حد تصور است و براي خود دلائلي ويژه دارم ، در صورت ايست قلبي براي خبر چين ، صفحه پناهندگي را با خطر سكته مغزي ميبينم . اگر خبرچين از ارائه خبر رساني و رسالت زيبائي كه به عهده داشت بيرون برود ، اين حقير فقط به نشانه ميزان علاقه ام به آن با وبلاگ خود نيز خداحافظي ميكنم .

مجيد عزيز چون ميدانم از روي صدق و صفا و صميميت سخن ميگوئي ، از قلب پر مهرت عاجزانه تمنا دارم كه كه خبر چين را با تمامي گرفتاريهايت پايدار نگه داري .

پنجشنبه، مرداد ۲۷، ۱۳۸۴

آبي ، خاكستري ، سياه


چه كسي مي خواهد من و تو ما نشويم خانه اش ويران باد

من اگر ما نشويم ، تنهايم تو اگر ما نشوي خويشتني

از كجا كه من و تو شور يكپارچگي را در شرق باز برپا نكنيم

از كجا كه من و تو مشت رسوايان را وا نكنيم

من اگر برخيزم تو اگر برخيزي همه برمي خيزند

من اگر بنشينم تو اگر بنشيني چه كسي برخيزد ؟

چه كسي با دشمن بستيزد ؟

چه كسي پنجه در پنجه هر دشمن دون آويزد

دشتها نام تو را مي گويند كوهها شعر مرا مي خوانند

كوه بايد شد و ماند رود بايد شد و رفت دشت بايد شد و خواند

در من اين جلوه ي اندوه ز چيست ؟

در تو اين قصه ي پرهيز كه چه ؟

در من اين شعله ي عصيان نياز در تو دمسردي پاييز كه چه ؟

حرف را بايد زد درد را بايد گفت

سخن از مهر من و جور تو نيست

سخن از تو متلاشي شدن دوستي است و عبث بودن پندار سرورآور مهر

آشنايي با شور ؟

....و جدايي با درد ؟


درود بر همه دوستان و درود بر اهالي وبلاگستان و خوانندگانش .


بعد از دو هفته تا دستمان به اينترنت رسيد با خبري كه در گروه ياهو و از اهالي خبرچين ديديم ، بريديم . و فقط فكرم به اين شعر زيبا از حميد مصدق معطوف شد كه ديدم به پهناي تمام افكار من با همبستگي و خوبيها يكي است .


شخصا حاضرم براي خبر چين وقت بگذارم تا برايش تصميمي گرفته نشود كه موجب ناراحتي خوانندگانش گردد . اين خواهش را هم از اهالي وبلاگستان دارم كه نهايت همكاري را با اين رسانه خبري خوب وبلاگشهر داشته باشند .

در صفحه قبل از پابليش خبر به وبلاگ خبرچين نامه ائي را خواندم كه در حالت قبل از پابليش قرار دارد و اميدوارم كه هرگز راه به وبلاگستان خبري پيدا نكند . اين حداقل يك خواهش است .!

دلم براي از دست رفتن خوبيها ميسوزد ، دلم براي انجام دادن حركتهاي قشنگ ميسوزد . و دلم براي تمامي اهاليش و تمامي خوانندگانش ميسوزد .اين يك خواهش است .... با تمام گرفتاريها ، حاضرم با خبر چين نهايت همكاري را چون گذشته داشته باشم تا اين منبع آگاهي و اطلاع رساني مفيد ، از دست نرود .


من اگر بر خيزم ، همه بر ميخيزند
تو اگر بنشيني ..... همه خواهند نشست !