چرا پروسه پناهندگي طولاني ميشود - قسمت سوم
قسمت سوم از مطلب طولاني شدن پروسه پناهندگي را با ذكر اين مطلب ادامه ميدهيم كه در بخش اول و دوم نظر خوانندگان و پناهجويان گرامي را به گوشه ائي از سياست هاي پناهنده پذيري كشورهاي مورد نظر جلب نموديم .
در اين بخش به راهكارهاي دولتهاي اينگونه ممالك در جهت جذب اين نيروها و همچنين طولاني نمودن مراحل اقامت و دادن پاسخ سريع و يا طولاني مدت به انان ميپردازيم .با توجه به انچه در دو قسمت اول و دوم از اين مطلب آمد ، متوجه شديم كه مهاجرت اغلب زمينه ساز مهمی برای پيشرفت بوده و بنظر می رسد که از اين پس نيز چنين باشد .
اگر چه در متون حقوق بين اللمل و سياست ، تعريف پناهنده با مهاجر متفاوت است ليكن در اين نوشتار مقصود همان نتيجه ائي است كه بدنبال طولاني بودن اين شرايط بدون در نظر گرفتن واژه هاي اشاره شده ميباشد . ( اساساً پناهنده با مهاجر فرق دارد. به همين علت طرز رفتار با آنها به موجب قوانين بين المللی متفاوت است ، مهاجران، به ويژه مهاجران اقتصادی، به ميل خود جا به جا می شوند تا دورنمای زندگی خود و خانواده خود را بهبود ببخشند. اما پناهندگان به خاطر نجات جان خود و حفظ آزادی شان ناچارند از جايی به جای ديگر بروند .)
جا دارد در ادامه بحث به مطلبي از اقاي رود لوبرز كميسيونرقبلي عالي سازمان ملل متحد براي امور پناهندگان اشاره كنم كه بيان ميدارند : " اگر رسيدگی به ادعای پناهجويان سالها طول بکشد، همه درها برای سوء استفاده کسانی که می خواهند آنها را استثمار کنند باز خواهد بود ! "
آنچه كه از شواهد و مسائل گفته شده توسط مقامات و نوشته هاي تائيد شده بين المللي بر مي آيد ، همگي بر كوتاه بودن اين دوره و دادن پاسخي سريع به درخواست كنندگان اشاره دارد و در آنطرف قضيه نتيجه دقيقا عكس تمامي آنچه بيان داشته اند ميباشد . براي جستجو در علل اين امر بايد به مواردي اشاره داشت :
هزينه هاي گزافي كه اين دولتها از بدو ورود من و شما متقبل ميگردند جزئي از بودجه دولتها در مسائل كشور داري است كه همه ساله توسط نمايندگان و پارلمان هاي كشورهاي متبوع تهيه ميگرد و برگزاري كلاسهاي آموزشي زبان و دوره هاي شهر شناسي و از اين قبيل بواسطه پاگير كردن تك تك اين افراد و ماندگاري آنان در كشور مورد نظر صورت پذيرفته است . به بيان ساده بايد گفت كه آنها از بدو ورود شما با توجه به مخارجي كه حكومتهاي اين گونه كشورها ( مهاجر فرست ) صرف رشد و نمو شما نموده اند به نحو احسن استفاده ميبرند و طي يك دوره جند ساله ( بدون در نظر گرفتن استثنا ) اين افراد را آماده بهره وري ميكنند .
بردگان پيشرفته قرن حاضر پس از فراگيري مسائل اوليه به اين نتيجه خواهند رسيد كه ديگر كمكهاي دولتي و سوبسيد هاي دولت براي زندگي آنان كفايت لازم را نداشته و در صدد اين امر بر مي آيند تا به دنبال شغلي براي بهبود وضعيت خود بر آيند تا بتوانند در حد يك زندگي نيمه مرفه خانواده اروپائي به زندگي خود ادامه دهند ( صد البته اگر اين راه را نيز دنبال نكنند ، دولهاي پناهنده پذير با توجه به هزينه هاي متقبل شده و به صورت خودكار انها را جذب بازار كار خواهند نمود و با تمامي مخالفتهاي راسيستي كه امكان وجود آن در ادارات و مراكز كارگري وجود دارد ، كارفرمايان را با بخششهاي مالياتي و سوبسيد هاي دولتي ناچار به پذيرش انها مينمايند ) .
اگر چه اين كمك هزينه دولتها نيز تا زماني مشخص و طبق قوانيني كه بر سر آن ساليان دراز تفكر شده است ، به پايان خواهد رسيد . بدين ترتيب فرد مورد نظر و يا خانواده مهاجر و پناهنده تحت فشارهائي قرار ميگيرد تا موارد اشاره شده در فوق به تثبيت برسد .
در اين ميان عده ائي نيز بدون توجه به مسائل فوق آزادانه دست به خلافكاريها و بزه كاريهاي اجتماعي از جمله كار سياه ميزنند كه به توجيح خود سر دولت را لاي برف كنند ، غافل از اينكه سر خود را در برف فرو برده اند .
ادامه دارد ....
در اين بخش به راهكارهاي دولتهاي اينگونه ممالك در جهت جذب اين نيروها و همچنين طولاني نمودن مراحل اقامت و دادن پاسخ سريع و يا طولاني مدت به انان ميپردازيم .با توجه به انچه در دو قسمت اول و دوم از اين مطلب آمد ، متوجه شديم كه مهاجرت اغلب زمينه ساز مهمی برای پيشرفت بوده و بنظر می رسد که از اين پس نيز چنين باشد .
اگر چه در متون حقوق بين اللمل و سياست ، تعريف پناهنده با مهاجر متفاوت است ليكن در اين نوشتار مقصود همان نتيجه ائي است كه بدنبال طولاني بودن اين شرايط بدون در نظر گرفتن واژه هاي اشاره شده ميباشد . ( اساساً پناهنده با مهاجر فرق دارد. به همين علت طرز رفتار با آنها به موجب قوانين بين المللی متفاوت است ، مهاجران، به ويژه مهاجران اقتصادی، به ميل خود جا به جا می شوند تا دورنمای زندگی خود و خانواده خود را بهبود ببخشند. اما پناهندگان به خاطر نجات جان خود و حفظ آزادی شان ناچارند از جايی به جای ديگر بروند .)
جا دارد در ادامه بحث به مطلبي از اقاي رود لوبرز كميسيونرقبلي عالي سازمان ملل متحد براي امور پناهندگان اشاره كنم كه بيان ميدارند : " اگر رسيدگی به ادعای پناهجويان سالها طول بکشد، همه درها برای سوء استفاده کسانی که می خواهند آنها را استثمار کنند باز خواهد بود ! "
آنچه كه از شواهد و مسائل گفته شده توسط مقامات و نوشته هاي تائيد شده بين المللي بر مي آيد ، همگي بر كوتاه بودن اين دوره و دادن پاسخي سريع به درخواست كنندگان اشاره دارد و در آنطرف قضيه نتيجه دقيقا عكس تمامي آنچه بيان داشته اند ميباشد . براي جستجو در علل اين امر بايد به مواردي اشاره داشت :
هزينه هاي گزافي كه اين دولتها از بدو ورود من و شما متقبل ميگردند جزئي از بودجه دولتها در مسائل كشور داري است كه همه ساله توسط نمايندگان و پارلمان هاي كشورهاي متبوع تهيه ميگرد و برگزاري كلاسهاي آموزشي زبان و دوره هاي شهر شناسي و از اين قبيل بواسطه پاگير كردن تك تك اين افراد و ماندگاري آنان در كشور مورد نظر صورت پذيرفته است . به بيان ساده بايد گفت كه آنها از بدو ورود شما با توجه به مخارجي كه حكومتهاي اين گونه كشورها ( مهاجر فرست ) صرف رشد و نمو شما نموده اند به نحو احسن استفاده ميبرند و طي يك دوره جند ساله ( بدون در نظر گرفتن استثنا ) اين افراد را آماده بهره وري ميكنند .
بردگان پيشرفته قرن حاضر پس از فراگيري مسائل اوليه به اين نتيجه خواهند رسيد كه ديگر كمكهاي دولتي و سوبسيد هاي دولت براي زندگي آنان كفايت لازم را نداشته و در صدد اين امر بر مي آيند تا به دنبال شغلي براي بهبود وضعيت خود بر آيند تا بتوانند در حد يك زندگي نيمه مرفه خانواده اروپائي به زندگي خود ادامه دهند ( صد البته اگر اين راه را نيز دنبال نكنند ، دولهاي پناهنده پذير با توجه به هزينه هاي متقبل شده و به صورت خودكار انها را جذب بازار كار خواهند نمود و با تمامي مخالفتهاي راسيستي كه امكان وجود آن در ادارات و مراكز كارگري وجود دارد ، كارفرمايان را با بخششهاي مالياتي و سوبسيد هاي دولتي ناچار به پذيرش انها مينمايند ) .
اگر چه اين كمك هزينه دولتها نيز تا زماني مشخص و طبق قوانيني كه بر سر آن ساليان دراز تفكر شده است ، به پايان خواهد رسيد . بدين ترتيب فرد مورد نظر و يا خانواده مهاجر و پناهنده تحت فشارهائي قرار ميگيرد تا موارد اشاره شده در فوق به تثبيت برسد .
در اين ميان عده ائي نيز بدون توجه به مسائل فوق آزادانه دست به خلافكاريها و بزه كاريهاي اجتماعي از جمله كار سياه ميزنند كه به توجيح خود سر دولت را لاي برف كنند ، غافل از اينكه سر خود را در برف فرو برده اند .
ادامه دارد ....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر