دوشنبه، آبان ۰۲، ۱۳۸۴

چرا پروسه پناهندگي طولاني ميشود - قسمت پاياني


قسمت چهارم از سلسله مطالب " طولاني بودن پروسه پناهندگي " را با ذكر گفتاري از نخست وزير انگلستان ، توني بلر دنبال ميكنيم . وی در تازه ترين اظهار نظر درباره روند مهاجرت به اين کشور گفته است:

"ما در اين مورد نه همانند يک قلعه محصور خواهيم بود و نه درها را به طور کامل باز خواهيم گذاشت."در قسمت دوم از اين مبحث اشاره داشتيم كه مهاجرت و پناهندگي ، اغلب زمينه ساز مهمي براي پيشرفت انسانها و به تبع آن سودمندي دولتهاي مهاجرت پذيز بوده است .

در همين راستا توني بلر در ادامه گفته هاي خويش در اين خصوص بيان ميدارد كه :" از قرن هفدهم به اين طرف مهاجرت برای اقتصاد بريتانيا " به طور قطع ضروری بوده " و خدمات عمومی امروز بريتانيا مرهون کمک های مهاجران است. " اگرچه در ادامه به تهديدات هميشگي در باره اين پديده نيز ميپردازد و اشاره ميدارد كه :

افرادی که می خواهند از حق اقامت و شهروندی در بريتانيا برخوردار شوند، بايد ماليات بپردازند، به قوانين اين کشور احترام بگذارند و افراط گرايی و عدم تحمل ديگران را کنار بگذارند. با توجه به نكات اشاره شده در فوق و قسمتهاي قبلي اين نوشتار در ميابيم كه طولاني بودن اين پروسه امري به ظاهر سخت و طاقت فرساست و با تمامي اين مهاجران و پناهندگان به گونه ائي بر خورد خواهد شد كه ديگر قصد عزيمت به نقطه ائي ديگر را از ذهن خود بيرون آورند . و يا حداقل به اين امر توجه داشته باشند كه پروسه پناهندگي و مهاجرت چنين سال به طول خواهد انجاميد .

وقتي دولت براي تك تك اين افراد برنامه ريزي ميكند و هزينه هاي هنگفت اجتماعي و... را براي اين افراد ميپردازد ، بديهي است كه از اين سرمايه گزاري ، به آينده بازگشت سرمايه تفكر ميكند و همچنين پر كردن خلاء نيروي انساني كه با توجه به رشد منفي جمعيت در كشورهاي اروپائي ديده ميشود . تصور اين را بكنيد كه وقتي با بازيهاي مافيائي و سياسي كاري ، فردي را به مدت پنج سال و يا بيشتر در كشوري نگاه دارند ، شخص مزبور به اميد وعده هاي داده شده مجبور است كه امروز را به فردا و فردا را به ماه آينده و سال را به چند سال ديگر واگزار نمايد تا ببيند در باره اش چگونه تصميم گيري ميشود .

آيا پس از گذشت اين زمانهاي به ظاهر تلف شده براي وي و در باطن مفيد براي دولتهاي مهاجر پذير ، داراي هويت و پاسپورت و يا حق شهروندي ميگردد يا خير ؟ اين بلاتكليفي خود به خود او را در مسير تشكيل يك زندگي به مقصود ميرساند و وقتي كه مدت زيادي را مجبور به ماندن در يك كشور خاص شد ، نا خواسته تفكر و ديدي كه به عنوان سكوي پرتاب كشوري كه در حال حاضر در ان درخواست شهروندي داده است را از سر بيرون ميكند ( عده ائي در اين تفكرند كه بعد از گذشت سالها كه در انتظار پاسخ حق شهروندي مانده اند ، ميتوانند به دياري ديگر و البته اينبار با يك گذرنامه معتبر عزيمت نمايند .

اگر چه اين امر دور از دسترس نيست ، اما بايد توجه نمود كه تا قدري سخت و به همت والا و صد البته با توجه به شرايط زمان وقوع آن بايد مورد بررسي قرار گيرد ) و ترجيح ميدهد در همان محل به استقرار دائمي خود براي زندگي آينده چشم بدوزد.از آن طرف نيز مسئله به شكلهاي گوناگوني در جهت جلوگيري دولتها از روند بي رويه مهاجرت و پناهنده شدن افراد مطرح ميگردد و روزانه در اغلب سايتهاي خبري در باره اين موضوع ميخوانيم و ميشنويم .


پ . ن

لازم به توضيح ميباشد كه نوشتارهاي تحت عنوان " چرا پروسه پناهندگي طولاني ميشود " را نيز، قبل از اين در سايت ايرانيان بلژيك پابليش نموده بودم . و قسمت اول از اين نوشتار نيز هفته قبل در وبسايت گويا و توسط گردانندگان اين سايت در بخش " جامعه در وبلاگها " آورده شد . از اين عزيزان سپاسگزارم .

هیچ نظری موجود نیست: