یکشنبه، تیر ۱۲، ۱۳۸۴


در نطفه خفه كنيم ....


" حسين درخشان، وبلاگ نويس سرشناس ايراني نيز در ادامه جلسه يادآور شد که احمدي نژاد نمي تواند نماينده مردم ايران باشد " ....


نكته ائي از سخنان آقاي درخشان در كنفرانس ايران بعد از انتخابات جاي بسي حرف و سخن دارد . اينكه چگونه آقاي درخشان به عنوان وبلاگ نويس سرشناس ايراني مطرح ميگردند و به اين كنفرانس دعوت ميشوند و يا خودشان را به اين كنفرانس دعوت ميكنند ، نيز جاي شگفتي و سخن بيشتري بر جاي ميگزارد .


خبرنامه گويا كه گزارش كاملي در اين خصوص به همراه تصاوير آن ، در اختيار خوانندگانش قرار داده است ، سخنان ايشان را نيز درج نموده است . گذشته از حرفهاي بي سر و ته خالي از شم سياسي و اجتماعي ايران كنوني درخشان ،كه نشان از نا پختگي اين جوان دارد ، غوغاي وبلاگ سازيش تمامي منفذ هاي وجودش را پر كرده و انگاري صداي هيچ فردي را نميشنود و زود ميخواهد پله هاي ترقي ( اگر پله ائي و اگر ترقي كردني در كار باشد ) را بالا برود .


به كجا چنين شتابان ؟


درخشان وبلاگ ساز! بارها نوشته ام و اينبار نيز ميگويم كه از ترجمه متن چگونه وبلاگ بسازيمت ، سپاسگزاريم و از اين كه جماعتي را به دنياي وبلاگ رهنمود ساختي قدر دان تو ميباشيم . ولي اگر لازم باشد جلوي هر گونه گستاخي آنهم بدون تجربه و تحصيلات و علم به موضوع مربوطه را با نوشتن در وبلاگهاي فارسي و وبلاگهاي انگليسي خواهيم گرفت .


شخصيت شما به شما اجازه نميدهد كه پاسخگوي انتقادهاي ارزنده و محترمانه باشيد و اينك بايد روي سخن را با شما عوض كرد .


آقاي نوري زاده ، آقاي خانباباي تهراني ، خانم فرح كريمي ، آقاي درويشيان و خانم بهباني ... آيا بايد به شما هم به ديده ترديد نگاه كرد ؟ آيا بايد از خود بپرسم كه جاي شما كجا بوده و جاي ايشان كجا ؟ نكند شما نيز ايران ميرويد و آزادانه عبور و مرور ميكنيد و با شما هم محترمانه رفتار ميشود ؟


حاصل تجربيات چهل ساله ( بيشتر يا كمتر ) هر يك از شما را نميتوانيم با تجربيات يك جوان ستون نويس روزنامه هاي تهران آنهم براي مدتي كم يكي بدانم و قطعا ايشان را نماينده وبلاگ نويسان ايراني و يا به گفته خبرنامه گويا وبلاگ نويس سرشناس ايراني بدانم .


به جرات ميگويم كه وبلاگ نويسان حرفه ائي جامعه امروز ما هيچگاه از نامبرده به عنوان وبلاگ نويس سرشناس نام نبرده اند و قدر داني هايشان چون هميشه به خاطر نوشتن متن فارسي و ترجمه متن چگونه وبلاگ فارسي بسازيم بوده است .


آقاي درخشان لطفا يكبار ديگر آن سه دليل آورده شده در كنفرانس را مرور كنيد و در ذهن خودتان حلاجي نمائيد .


آقاي مولائي و آقاي درويش پور ، نگذاريد به ديده شك بر برگزاركننده هاي اين كنفرانس بنگرم كه جاي شما كجاست و جاي اين جوانك كجا ؟


اينجانب نه تنها ايشان را نماينده جامعه وبلاگ نويس( اگر با اين عنوان در آن شركت داشته اند ) نميدانم بلكه ذهن مشوش و خالي از باورهاي عقلاني اشان را نيز در حدي نميبينم كه توانائي هضم مسائلي به سنگيني را داشته باشد .


آقاي درخشان تمامي انچه در انتخابات مملكت من و شما گذشت سناريوئي بوده است كه به شركت من و شما و انگشت سبابه امان ره به جائي نميبرده است . اگر اعتقاد به ماشين راي دهي نظام داريد ( يكي از دلائل سه گانه مطرح شده در كنفرانس توسط خودتان ) ، پس چرا انگشتتان را به خون آبي رنگ آن آلوده كرديد ؟ و دهها چراهاي ديگر كه از شما پرسيده شده و بي پاسخ مانده است .


به نظرم شما را بايد در نطفه خفه كرد و چون دوست داريد كه هميشه بي پروا سخن بگوئيد ، اميدوارم كه طاقت بي پرده شنيدنش را نيز داشته باشيد . به همين منظور تا آنچه در توان دارم براي جلو گيري از اين گستاخيها به عمل مياورم و اگر لازم باشد جماعتي را در مقابل نوشتارهايتان قرار ميدهم . و از طريق همين وبلاگ فارسي و انگليسي شما را به خوانندگان معرفي ميكنم .


انجا كه بحث تعريف و تمجيد از شما باشد و پاي دوستان گرامي شما چون آقاي مطلبي مطرح گردد ، لينكها و تشكرات و ... غيره به سمت مخاطبتان حواله ميشود ، ولي امان از روزي كه شما را بخواهند كالبد شكافيتان كنند .

هیچ نظری موجود نیست: