پنجشنبه، مرداد ۰۶، ۱۳۸۴

به پايان امد اين دفتر ، حكايت همچنان باقي است !


شوخي كردم ، ما ول نميكنيم اين وبلاگستان رو


البته اين حكايت ما از جمعه هفته آينده دوباره شروع خواهد شد . يك ذره گرفتاري + يك كوچولو مشغله فكري + كلي پول خرج كردن + كلي خستگي + دوري از دوستان خوب و اخبار خوب + بي اينترنتي ، حاصل جمع اين يك هفته خواهد بود .



به اميد ديدار .

سه‌شنبه، مرداد ۰۴، ۱۳۸۴

تظاهرات نئوفاشيست ها در آلمان


مهم ترين مراكز فعاليت اين حزب در شرق آلمان، در نزديكى مرز لهستان است. اين حزب در اين مناطق از امكانات وسيع ضد خارجى موجود و شرايط نابسامان اقتصادى مردم سود مى جويد و آنها را به مبارزه اى وسيع با خارجيان و همچنين احزاب موجودى كه متهم به دفاع از حقوق خارجيانند، تهييج مى كند .


یکشنبه، مرداد ۰۲، ۱۳۸۴

فوري ، از وبلاگ مجيد زهري


چون با مردن و مرگ عمدي به هر شيوه اش مخالفم ، خواسته مجيد زهري را در نشر اين خبر جدي ميگيرم . كاري هم به پيشنه گنجي ندارم كه بوده و چه كرده و حالا چه شده است . مرگ چيز بدي است و عمدي بودن مرگ در بازي كثيف سياست بدتر از هر چيز ديگر .


مردم ميتوانند هر كاري بكنند . آنها بايد سرنوشت گنجي و خودشان را مشخص كنند .


اکبر گنجی، در نامه‌ای از طبقه 12 بيمارستان ميلاد خطاب به آيت‌الله حسين‌علی منتظری، نوشت ولايت فقيه، وقتی از فکر به عمل درآمد، چهره غيرانسانی خود را نمايان ساخت و تنها با زوال ولايت فقيه و کنار رقتن مصداق آن، آيت‌الله علی خامنه‌ای مشکل ايران حل خواهد شد.


وی افزود: «به گمان من نافرمانی مدنی مهمترين تاكتيك برای گذار از سلطانيسم به دموكراسی است.» گنجی با وام گرفتن از جمله آيت‌الله خمينی در باره شاه، نوشت: «شعار امروز اين است که آيت الله خامنه‌ای بايد برود.» گنجی نوشت: «اگر هم من كشته شوم، مرگ من، مرگ آزادی، دموكراسی و حقوق بشر نيست. مرگ من ممكن است آبی در كوير باشد و بذرهای آزادی را سيراب نمايد.»

شنبه، مرداد ۰۱، ۱۳۸۴

پناهندگان روي لبه تيغ

روزنامه ها هفته ی گذشته در بلژيک خبر از تحقيق و پژوهش بر روی پناهندگان برای يافتن ارتباطی بين آنها و گروه های تروريستی بين المللی خبر دادند.

اصل خبر

جمعه، تیر ۳۱، ۱۳۸۴

خبرچين خوبه يا صبحانه
علم بهتره يا ثروت ؟

خبرچين يا صبحانه ؟


خواستم قسمت سومي هم بر دوقسمت قبلي بنويسم كه البته خواهم نوشت ، ولي اگر براتون ممكنه شما هم نظر خودتون را در اين ارتباط بيان كنيد تا ببينم كه خوانندگان اين دو جامعه خبري و اطلاع رساني تا چه حد به ارزشگزاري براي اين منابع رسيده اند .

پنجشنبه، تیر ۳۰، ۱۳۸۴

نقد با مغز و حمله به نوشتارهاي بي بنيان شخصي !


ببخشيد كه مجبور شدم قدري نام اين نوشته را با عنواني كه حسين درخشان براي مطلبش انتخاب كرده يكي در نظر بگيرم .


چرا كه ايشان به پاسخي روي آورده اند كه در حقيقت نوشته ائي بر مطلب خوابگرد بوده و توانسته است از آن متن " فيسك كردن " استخراج كند و به بقيه نظراتي كه ترور شخصيتي ايشان را مد نظر نداشته و تنها به ايشان گوشزد نموده بودند كه شما به كار سايت سازي و وبلاگ نويسي خود ادامه بدهيد و به كار سياست و سياست بازي كاري نداشته باشيد ، پاسخي محبت نفرمودند .

چهارشنبه، تیر ۲۹، ۱۳۸۴



من هم در غربت !


عده ائي از دوستان با ايميل و من در غربت عزيز هم كه بعد از مدتهاگويا تازه متوجه حضور دو سال و نيمه ما در وبلاگستان شده ، خواستن بدونن كه داريوش اقبالي چند شنبه و در چه ساعتي و كجا برنامه داره .


البته من در غربت عزيز رو مدتهاست كه ميشناسم و به چند تا از نوشته هاش در خبر چين هم لينك داده بودم و بطور كلي از طريق وبلاگ فرياد بي صدا باهاش آشنا شدم . به هر حال آرزوي موفقيت براتون دارم و خوشحال شدم از آشنائي با شما .


اين هم به خاطر گل روي اين دوستان . در ضمن حميد عزيز هم پرسيده بود كه با همسر جديدشون تشريف ميارن يا نه كه والا بايد عرض كنم اينو ديگه نميدونم .

Kapucinessenstraat 17 ; 2018 Antwerpen

ورود هم براي همه آزاده و رايگان . برنامه ساعت شش عصر روز شنبه 23 جولاي اغاز ميشه و برگزار كنندگان آن بنيادي است به نام رها كه با همكاري انجمن ايرانيان و بلژيكيها اين برنامه رو تحت عنوان " خانواده ، پناهندگي و معضلات آن در غربت " براي دوستداران تهيه ديده اند .

سه‌شنبه، تیر ۲۸، ۱۳۸۴

برخورد تمدنها واقعيت دارد؟


حدود ده سال پيش مقاله برخورد تمدن ها نوشته شد و همين مقاله در سال ۱۹۹۶ به كتابي با همين عنوان تبديل شد كه به ۳۲ زبان ترجمه گرديد، و گويا واقعه ۱۱ سپتامبر نظريه ساموئل هانتينگتون را اثبات كرد. حوادث ۱۱ سپتامبر كاملاً بر نظريات ايشان صحه گذارد. جنگ ميان دو دولت همانند قرن نوزدهم و يا ميان دو عقيده همانند قرن بيستم نبود بلكه حمله گروهي اسلامي به سمبل تمدن غرب يعني ايالات متحده آمريكا بود.


اينها اشخاصي هستند كه هويت خود را وابسته به جهان اسلامي مي دانند. اسامه بن لادن نيز از درگيري هاي فرهنگي سخن مي گويد. براي وي جنگ عليه مسيحيان و يهوديان است. البته، اگرچه برخوردي محدود بود پس از ۱۱ سپتامبر . هانتينگتون ياد آور شد كه اين اتفاق نبايد موجب آغاز برخورد غرب و جهان اسلام شود. يك برخورد جهاني واقعي تنها در صورتي اتفاق خواهد افتاد كه دول و جوامع اسلامي در كنار بن لادن قرارگيرند. در جنگ خليج فارس برخي كشورهاي عرب عليه عراق در كنار آمريكا قرارگرفتند.


با اين حال اكنون تقريباً اكثريت جهان اسلام مخالفت خود را با آمريكا و اسرائيل نشان داده اند كه هر دو آنها نماينده غرب محسوب مي شوند. درگيري ميان تمدن ها خود را ظاهر ساخته است. پتانسيل كافي براي آغاز درگيري وجود دارد. مبارزه فرهنگي در دو منطقه خود را در معرض نمايش گذارده است كه پاكستان و هند و انتقاضه نمونه هايي از آن هستند.


تمامي مسلمانان جهان خود را در انتفاضه سهيم مي دانند و درگيري ها گسترده مي شوند. آقاي هانتينگتون با جمله اسلام مرزهايي خونين دارد بر شهرتش اضافه شد و دلائلي كه براي اين امر برشمرده است را اينگونه عنوان ميكند كه :


" در اينجا عوامل مختلفي وارد بازي مي شوند. يكي از آنها احساسات تاريخي مسلمانان و بويژه اعراب است كه خود را استثمار شده توسط غرب مي پندارند. عامل ديگر كينه اي است كه به واسطه سياستهاي غرب به ويژه در رابطه با حمايت آمريكا از اسرائيل ايجاد شده است. عامل ديگر هرم جمعيتي جهان اسلام است. جمعيت بين ۱۵ تا ۳۰ ساله بيشترين جمعيت را در اين كشورها تشكيل مي دهد. آنها در خانه خود كار پيدا نمي كنند و لذا به اروپا مهاجرت مي كنند. برخي گروههاي اسلامي آنها را جذب مي كنند، القاعده پول خوبي پرداخت مي كند "


او در ادامه بيان داشته است كه : اروپايي ها هنگامي كه هرم جمعيتي شان شبيه جهان اسلام بود يعني يكصدسال پيش، بسيار خشن بودند. قتل عام جنگ جهاني اول تنها به اين دليل بود كه مردان بسياري براي كشته شدن وجود داشتند. نبايد اين عامل را از نظر دور داشت. در سال ۲۰۲۰ اين هرم كاهش يافته و اين تغيير باعث خواهد شد كه ايجاد روابط صلح آميز با جهان اسلام ساده تر شود.


به نظر شما با آنچه كه نظرات ساموئل هانتينگتون خوانده ميشود و مطابقت آن با حوادثهاي اخير از قبيل ترورهاي شخصيتي و بمب گذاريهاي خونين در كشورهاي اروپائي و در كل برخورد اين دو تمدن بعد از يازدهم سپتامبر ، - نظريه برخورد تمدنها به حقيقت ماهوي خود نزديك شده است ؟

دوشنبه، تیر ۲۷، ۱۳۸۴

اوضاع وخيم پناهندگى در انگلستان و چگونگى مقابله با آن


آيا اعتراضات فردى مانند خودزنى، اعتصاب غذا، لب دوزى و غيره چاره برون رفت از اين شرايط غير انسانى است؟


یکشنبه، تیر ۲۶، ۱۳۸۴

بزرگترين كلبه عشق دنيا


خوشحالم . خوشحالم از اينكه ميبينم يكي ديگه هم خوشحال شده . خوشحالم وقتي ميفهمم كه آدمها بايد بدونن و متوجه باشند كه شاد كردن و خوشحال نمودن شخصي چه لذتي ميتونه داشته باشه . شما هم حتما شادي رو به مراتب تو زندگي حس كردين و حتما ميفهميد كه چقدر لحظه خوب و با نشاطيه .


خدا كنه هيچ وقت سكوتي در كار نباشه .


بعضي ها حرفهائي زدن و مسائلي رو عنوان كردن و من هم سكوت كردم و چيزي در بارش ننوشتم ، ولي فقط ، خواهش ميكنم به كلمه فقط با تاكيد نگاه كنيد كه نه اين جوشي وبلاگنويس وبلاگستان ، آيا هر كس ديگري كه يك خبر خوشحالي رو روانه خانه وبلاگشهر ميكرد و همچين مسائلي رو پشت سر ميذاشت ، خوشحال كننده نبود . چرا بعضيها حساسيتهاي روشنفكرانه و كينه توزانه نسبت به قضايا دارند ؟


وبلاگستان ما دلي داره به اندازه تمام دلهاي دنيا كه اگر كسي مرتكب اشتباه مطلبش و قضاوت نادرستش در باره ديگران باشه ، حتي ازش خواهش كنه كه به نوشتنش ادامه بده و از شرمندگي خودش ديگران رو متوجه كنه و با دلي بزرگ بگه : ببخشيد من اشتباه قضاوت كردم . پارسا صائبي دوباره مينويسه و نميتونه دلتنگ وبلاگ نباشه .

جمعه، تیر ۲۴، ۱۳۸۴

داريوش در بلژيك


اين آقا داريوش خواننده و ترانه سراي ايروني قرار است كه هفته آينده شنبه 23 به كشور بلژيك تشريف بيارند و گويا در شهر بندري و زيبا انتورپن نيز قراره در جمع پناهجويان حضور بهم برسانند و برايشان صحبت كنند . البته داريوش تا به حال چند باردرچنين مجامعي حضور بهم رسانده كه از مهمترين آنها كشور سوئد و همين كشور بلژيك بوده است .


من كه سرم خيلي شلوغه و شايد نتونم به اين مجلس برم و كسب فيض! كنم ( در باره اينكه چرا شخصيتهائي اينچنيني به اين قبيل از كارها رو مياورند ، بعدا مفصل تر خواهم نوشت ) و بايد تا چند روز آينده خودم رو براي يك جابجائي كلي آماده كنم .


به هرحال از دوستان مستقر در بلژيك و يا بچه هاي همكار درسايت ايرانيان بلژيك به نتيجه اين حضور پي خواهيم برد .

پنجشنبه، تیر ۲۳، ۱۳۸۴

خبرچين بهتره يا صبحانه
علم بهتر است يا ثروت ؟ (قسمت دوم )


در خبرگزاري وبلاگشهر ما عصر ارتباطيها احترام به جماعت وبلاگ نويس تا به آن حد ادامه دارد كه مديرت علمي با ارتباط دوستانه و آن هم از طريق ارسال ايميل هاي به جا جماعتي را به مشورت ميخواند تا اگر قرار است همدلي و هم صحبتي نيز بر اصل موضوعي واقع گردد ، يكه تاز صحنه و ميدان دار ان نباشد .

در خبرگزاري ما وبلاگيستهاي عصر حاضر اگر قرار به بردن نفعي باشد - با توجه به اينكه خود آقاي زهري و احيانا عده ائي ديگر از دوستان تمامي زحمات را ميكشند - جميع نويسنده ها از آن بهره مند خواهند شد . و اين دقيقا عين حقيت است چرا كه در بعد معنوي آن رايزني هاي انجام شده و قدر داني ايشان از لينك دهنده گان را ديده و خوانده ايم .

در خبرگزاري ما وبلاگشهريها آزادي تا بي نهايتش تعريف شده و برايش چار چوبي در نظر گرفته نشده و مخاطبانش نيز قدر اين آزادي را چه خوب فهميده و بر آن صميمانه احترام گذاشته اند .

در خبرگزاري ما جوانان اهل خواندن و دانستن و فهميدن همياري و همكاري به نحو احسن تعريف شده و انتخاب اخبار بر اساس احترام به منشور كوچكي است كه در سمت راست صفحه امده و همگان خود را ملزم به رعايت آن ساخته اند .

در وبلاگ شهر ما صحبت من و تو نيست ، حرف " ما " ست .

جا دارد كه در اينجا از جناب آقاي فرشاد بيان مديريت سايت محترم گويا نيز درخواست نمايم كه با توجه به تمامي مزيتهاي نام برده شده خبرگزاري وبلاگشهر ، لينك ان را نيز در صفحه گويا اضافه نمايند .


و ... اما قصدم از مقايسه بين خبر چين و صبحانه ، كوبيدن يكي براي ارزشگزاري ديگري نيست ، بلكه هدفم روشن نمودن مديريت دو كار مجزا با كمي تفاوت در ارسال لينكها است . اينكه يك جامعه خبري وقتي با صميميت و مهرباني و صداقت و همكاري همراه باشد ، موفق تر از يكه تازي است كه بدون اهميت به نظرات ديگران ميدان را فقط براي پيشبرد اهداف خود بخواهد .


ادامه دارد ....

چهارشنبه، تیر ۲۲، ۱۳۸۴

خبر چين خوبه يا صبحانه
علم بهتره يا ثروت ؟


هميشه براي ساختن و بوجود اوردن انگيزه ائي پايدار است كه از ديد سازنده نميتواند پنهان بماند . مدتها قبل كه صبحانه ساخته شد صرفا به خاطر جذابيش و خبر رساني " لينك وار گونه اش " به آن پيوستم و به پابليش خبر در آن پرداختم بدون آنكه ارتباطي با مديريت آن داشته باشم و بعد از اينكه هاست صبحانه و مديريت ميزباني ان عوض شد و كلي از داده هاي آن نيز به باد فنا رفت ! و خلاصه حركتهاي ديكتارگونه در حذف نظرهاي تكميلي بوجود آمد و منبعي شد براي در آمد - هر چند جزئي - صاحبش ، تصميم به ترك ان نمودم و صرفا يك خواننده گذري باقي ماندم.


اما با خبرچين ، خبر گزاري وبلاگ شهر ....


فرض را بر اين ميگزارم كه مجيد زهري با ايجاد اين جامعه خبري زيبا ، خواسته است كه معروف شود و خودي نشان دهد كه در اين صورت بايد گفت ناز شصت ايشان ، چرا كه اگر ميزان را با توجه به نوشته ها و دانسته هاي طرف مورد سنجش قرار دهيم ، خواهيم دانست كه برتري از آن كيست و در عين حال خيل عظيمي از وبلاگ نويسان كه در صبحانه لينك ميدادند و كسي نميدانست كه نويسنده كيست و وبلاگ شخصي اش كجاست ( در حال حاضر ) با همت مجيد و ساير عزيزان خبرچين نه تنها جماعت وبلاگ نويس به يك منبع خبري موثق تبديل شده است بلكه لينك هايش به دليل اينكه برخاسته از متن محل زندگي و تراوشات ذهني نويسنده اش است بسيار دقيق تر و انسجام يافته تر از صبحانه نشان ميدهد .


در صبخانه اگر مجبوريد كه " مد شدن آب انار خوردن بين مردم " را تماشا كنيد و فتوبلاگ گردانده اش را به زور به حلقوم مبارك روانه كنيد ، در خبرچين منفعت عمومي بيان شده است و با رعايت احترام به نوشته هاي ملموس وبلاگ نويسان لينك داده ميشود و در مرحله بعداز آن است كه سخن از قشر روشنفكر امروزي و لينك به آن ، جاي دارد .


ديد اقتصادي خوب است و همگان ميدانند كه براي توليد سه چيز نياز است ، كار ، سرمايه و نيروي انساني . حال اگر قرار باشد خبرچين را به يك خبرگزاري برخاسته از رويت روشن وبلاگ نويسان زنده ديد و آن را اقتصادي و در آمد زا كرد ، به يقين ميگويم كه بسيار موفق تر از همقطاران خودش خواهد شد و خريد ساليانه فضا براي همچين حركتي نيز بر دوستان روشن است كه گران و سرسام آور نيست . اگر چه روزي خبر چين به اينجا برسد ، اين حقير بر خود ميبالم چرا كه با درايتي كه در گرداننده اش سراغ دارم ، به خطا نخواهد رفت و به شكل اقتصاد دانان خوشبين مكتب سياسي - اقتصادي آدام اسميت در خواهد آمد .


اشاره ام را با تكيه بر اين امر ادامه ميدهم كه خبر چين برخاسته از نوشته هاي نويسندگاني است كه با لينك به مطالب نوشته شده توسط افراد زنده و حاضر و با درايتي كه از متن نوشته شده توسط نويسنده به مخاطب ارا ئه ميگردد ، ميتوان دنبال كرد و هجويات نوشته شده كه داراي بار ارزشي و علمي و اجتماعي نيست ، در آن جائي ندارد .


ادامه دارد ...

سه‌شنبه، تیر ۲۱، ۱۳۸۴

پناهندگان مراقب كودكان خود باشند


دولت بلژيک رد يک نفر از هر ۴ نفر جوان يا نوجوانی که در سال ۲۰۰۳ از اين کشور درخواست پناهندگی کرده اند را ندارد و آنها عملا گم شده به حساب ميايند. بيشترين آنها در همان ۳ ماهه ی نخست ورود به بلژيک گم شده اند.


دوشنبه، تیر ۲۰، ۱۳۸۴

نگاهى به يك پناهگاه پناهجويان مخفى در هلند



اينجا ترپTerp است، در شهر ليوواردن در استان فريزلند هلند. پناهگاه تعدادى از پناهجويان از کشور هاى مختلف جهان و همچنين از ايران. با ديدن اين مکان انسان به ياد بازداشتگاه هاى اسراى جنگى در زمان جنگ جهانى ميافتد.



اصل مطلب

یکشنبه، تیر ۱۹، ۱۳۸۴


سكوت

گفتند با خودت چه کردی ؟

گفتم من نکردم تقدير کرد

بی فکريم وظيفه ای به گردنم گذاشت

واحساس آن را بدوش کشيد

آن روز که که مغز وقلبم برای من تصميم می گرفتند به فکر پاهايم نبودند

به نيمه نرسيده فلج می شود و کارخون رسانی به ان هم مختل می شود

و درگوشه ای چون مردار می افتم

بخدا من نکردم

خودشان بريدند و دوختند

قضا وقدر را می گويم



علاج حادثه رو ميگن قبل از وقوع بايد كرد ، ولي اگر دستت بسته باشه و قوانين مسخره مملكتت همه چيز رو به سخره گرفته باشه ، چه علاجي بايد براش پيدا كنيم ؟



چه كاري ميشه براي شما انجام داد؟

شنبه، تیر ۱۸، ۱۳۸۴

به حسين درخشان لينك بدهيد !


طي روز هاي اخير نوشته هائي بسيار از نويسنده توانا ! و هوشيار ! ، وبلاگ درست كن مشهور ! ، و سخنران بزرگ ايران بعد از انتخابات در اينترنت و دروبلاگها به رشته تحرير در امده است .از دوستان عزيزي كه در باره اين فعاليتهاي برجسته ايشان مطلبي نوشته اند ميخواهم به اينجانب اعلام نمايند تا لينك آنها را به اين قسمت اضافه كنم .


به زودي به روز ميشود ....

جمعه، تیر ۱۷، ۱۳۸۴

مهاجران خارجى و دريافت تابعيت آلمان



قانون صدور تابعيت براى مهاجران خارجى در آلمان، كه از تاريخ اول ژانويه سال ۲۰۰۰ ميلادى به اجرا در آمده، براى شمار كثيرى از اين افراد، مفيد بوده است. بر اساس گفته هاى مسئول امر تابعيت خارجيان در آلمان، خانم مارى لوئيزه بك از حزب سبزها، از تاريخ نامبرده تا كنون، تقريبآ ۸۰۰ هزار نفر مهاجر، از تابعيت جمهورى فدرال آلمان برخوردار شده اند .



اصل مطلب

چهارشنبه، تیر ۱۵، ۱۳۸۴

اعتصاب غذاى ٢٠ پناهجوى ايرانى در ترآپل خاتمه يافت


تصحن و اعتصاب اعتراضى ٢٠ تن از پناهندگان ايرانى نسبت به دستگيرى و خطر ديپورت ٦ پناهجوى ايرانى از ترآپل روز گذشته به پايان رسيد.



اعتراض پناهجويان بطور گسترده اى در افکار عمومى هلند انعکاس يافته و موجى از حمايت را از سوى احزاب و سازمانهاى مترقى مدافع پناهندگى به همراه داشت. بدنبال آن مقامات وزارت مهاجرت هلند با متحصنين مذاکره کرده و قول دادند که ديگر چنين اقداماتى را نسبت به پناهجويان انجام ندهند.


با اين عقب نشينى وزارت دادگسترى و به توصيه فدراسيون سراسرى پناهندگان ايرانى کليه اعتصاب کنندگان به اعتصاب غذاى خود پايان داده و تلاش و مبارزه براى بسته شدن اين کمپ و جلوگيرى کامل از ديپورت ها را به اشکال مختلف دنبال خواهند کرد.



همبستگى فدراسيون سراسرى پناهندگان ايرانى واحد هلند همراه با پناهجويان تلاش خواهد کرد که خواست ومطالبه بسته شدن اين کمپ را به يک مطالبه مهم جنبش دفاع از پناهندگى در هلند تبديل کند.


منبع

سه‌شنبه، تیر ۱۴، ۱۳۸۴

آسيب شناسی خانواده های مهاجر ايرانی


مدتها ست که در فکر جمع آوری و منتشر کردن مطالبی هستم در مورد ايرانيانی که به کانادا مهاجرت کرده اند تا بتوانم آسيب های محيط را برای مهاجرين جديد که می خواهند مرحله جديدی را شروع کنند تشريح کنم .


مطلبي از سعيد سلطان پور روزنامه نگار مقيم تورنتو

یکشنبه، تیر ۱۲، ۱۳۸۴


در نطفه خفه كنيم ....


" حسين درخشان، وبلاگ نويس سرشناس ايراني نيز در ادامه جلسه يادآور شد که احمدي نژاد نمي تواند نماينده مردم ايران باشد " ....


نكته ائي از سخنان آقاي درخشان در كنفرانس ايران بعد از انتخابات جاي بسي حرف و سخن دارد . اينكه چگونه آقاي درخشان به عنوان وبلاگ نويس سرشناس ايراني مطرح ميگردند و به اين كنفرانس دعوت ميشوند و يا خودشان را به اين كنفرانس دعوت ميكنند ، نيز جاي شگفتي و سخن بيشتري بر جاي ميگزارد .


خبرنامه گويا كه گزارش كاملي در اين خصوص به همراه تصاوير آن ، در اختيار خوانندگانش قرار داده است ، سخنان ايشان را نيز درج نموده است . گذشته از حرفهاي بي سر و ته خالي از شم سياسي و اجتماعي ايران كنوني درخشان ،كه نشان از نا پختگي اين جوان دارد ، غوغاي وبلاگ سازيش تمامي منفذ هاي وجودش را پر كرده و انگاري صداي هيچ فردي را نميشنود و زود ميخواهد پله هاي ترقي ( اگر پله ائي و اگر ترقي كردني در كار باشد ) را بالا برود .


به كجا چنين شتابان ؟


درخشان وبلاگ ساز! بارها نوشته ام و اينبار نيز ميگويم كه از ترجمه متن چگونه وبلاگ بسازيمت ، سپاسگزاريم و از اين كه جماعتي را به دنياي وبلاگ رهنمود ساختي قدر دان تو ميباشيم . ولي اگر لازم باشد جلوي هر گونه گستاخي آنهم بدون تجربه و تحصيلات و علم به موضوع مربوطه را با نوشتن در وبلاگهاي فارسي و وبلاگهاي انگليسي خواهيم گرفت .


شخصيت شما به شما اجازه نميدهد كه پاسخگوي انتقادهاي ارزنده و محترمانه باشيد و اينك بايد روي سخن را با شما عوض كرد .


آقاي نوري زاده ، آقاي خانباباي تهراني ، خانم فرح كريمي ، آقاي درويشيان و خانم بهباني ... آيا بايد به شما هم به ديده ترديد نگاه كرد ؟ آيا بايد از خود بپرسم كه جاي شما كجا بوده و جاي ايشان كجا ؟ نكند شما نيز ايران ميرويد و آزادانه عبور و مرور ميكنيد و با شما هم محترمانه رفتار ميشود ؟


حاصل تجربيات چهل ساله ( بيشتر يا كمتر ) هر يك از شما را نميتوانيم با تجربيات يك جوان ستون نويس روزنامه هاي تهران آنهم براي مدتي كم يكي بدانم و قطعا ايشان را نماينده وبلاگ نويسان ايراني و يا به گفته خبرنامه گويا وبلاگ نويس سرشناس ايراني بدانم .


به جرات ميگويم كه وبلاگ نويسان حرفه ائي جامعه امروز ما هيچگاه از نامبرده به عنوان وبلاگ نويس سرشناس نام نبرده اند و قدر داني هايشان چون هميشه به خاطر نوشتن متن فارسي و ترجمه متن چگونه وبلاگ فارسي بسازيم بوده است .


آقاي درخشان لطفا يكبار ديگر آن سه دليل آورده شده در كنفرانس را مرور كنيد و در ذهن خودتان حلاجي نمائيد .


آقاي مولائي و آقاي درويش پور ، نگذاريد به ديده شك بر برگزاركننده هاي اين كنفرانس بنگرم كه جاي شما كجاست و جاي اين جوانك كجا ؟


اينجانب نه تنها ايشان را نماينده جامعه وبلاگ نويس( اگر با اين عنوان در آن شركت داشته اند ) نميدانم بلكه ذهن مشوش و خالي از باورهاي عقلاني اشان را نيز در حدي نميبينم كه توانائي هضم مسائلي به سنگيني را داشته باشد .


آقاي درخشان تمامي انچه در انتخابات مملكت من و شما گذشت سناريوئي بوده است كه به شركت من و شما و انگشت سبابه امان ره به جائي نميبرده است . اگر اعتقاد به ماشين راي دهي نظام داريد ( يكي از دلائل سه گانه مطرح شده در كنفرانس توسط خودتان ) ، پس چرا انگشتتان را به خون آبي رنگ آن آلوده كرديد ؟ و دهها چراهاي ديگر كه از شما پرسيده شده و بي پاسخ مانده است .


به نظرم شما را بايد در نطفه خفه كرد و چون دوست داريد كه هميشه بي پروا سخن بگوئيد ، اميدوارم كه طاقت بي پرده شنيدنش را نيز داشته باشيد . به همين منظور تا آنچه در توان دارم براي جلو گيري از اين گستاخيها به عمل مياورم و اگر لازم باشد جماعتي را در مقابل نوشتارهايتان قرار ميدهم . و از طريق همين وبلاگ فارسي و انگليسي شما را به خوانندگان معرفي ميكنم .


انجا كه بحث تعريف و تمجيد از شما باشد و پاي دوستان گرامي شما چون آقاي مطلبي مطرح گردد ، لينكها و تشكرات و ... غيره به سمت مخاطبتان حواله ميشود ، ولي امان از روزي كه شما را بخواهند كالبد شكافيتان كنند .

شنبه، تیر ۱۱، ۱۳۸۴

سخني با دنياي يك ايراني !



وقتی شنيدم که آرش سيگارچی و مجتبی سميعی نژاد به جرم توهين به مقدسات، تشويش اذهان عمومی، مصاحبه با رادیوهای بيگانه، توهين به رهبری، نشر اکاذيب و دهها جرم من درآوردی ديگر بازداشت شده اند و برای يکی 14 سال حبس بريدند و برای ديگری حکم ارتداد بافتند؛


وقتی که ماجرای دستگيری اميد معماريان و حنيف مزروعی و چند نفر ديگر را خواندم و شنيدم که تنها به صرف همکاری با سايت های وابسته به حزب مشارکت چه بلاهايي در زندان بر سرشان آمد؛ وقتی وبلاگهای ما را با ذره بين برای يافتن يک خط مدرک گناه زير و رو می کنند؛


وقتی جرآت نمی کنيم با اسم و مشخصات کامل، از اين و آن انتقاد کنيم و مجبوريم با درماندگی تمام دست به خودسانسوری مطلق - که بدترين درد هر وبلاگ نويسی است - بزنيم؛


وقتی از ترس زندان رفتن و حبس کشيدن و پرونده سازی و محروميت از حقوق مدنی و اجتماعی نمی توانيم حرف دلمان را بزنيم؛... چگونه باور کنم که تو به اين راحتی به وطنت سفر می کنی و با مشاور رئيس جمهور آزادانه هم صحبت می شوی و در انتخابات به آسودگی خيال شرکت می کنی و هی مدام از ستاد معين به دفتر روزنامه شرق سرک می کشی و در خيابان ها آزادانه قدم می زنی ، به راحتی در اجتماعات شرکت می کنی، در حالی که بيشترين توهين ها را به رهبری داشتی، بدترين طنزها را برای ائمه ساختی، با راديو و تلويزيون های مختلف همکلام شدی، مسئولين قضايي مملکت را آماج بيشترين انتقادها کردی، با سايت های مختلف خبری خارج از کشور همکاری داشتی و
وقتی به خاطر نوشته هايت حتی وبلاگ انگليسی ات را نيز فيلتر کرده اند، چگونه باور کنم آقای درخشان که تو به اين راحتی به ايران بيايي و به اين راحتی هم بروی و حتی در بازجويي هم به قول خودت خيلی محترمانه با تو برخورد کرده باشند در حالی که باز به قول خودت نسخه پرينت شده از تمام صفحات و نوشته های وبلاگ در اختيارشان بوده؟،


آقای درخشان، قطعا خبر شنيدن دستگيری تو - برای من وبلاگ نويس - و بازجويي و محاکمه و احيانا حکم حبس يا ارتداد يا اعدامت اصلا خوشايند نيست.اما به من حق بدهيد وقتی تمام اين معادلات را کنار هم می چينم از اين معمای پيچيده سر در نياورم !


مهدي گرامي آيا از خودت پرسيدي كه اين ماركوپولو پول مسافرتهايش را از كجا مياورد؟