مهاجرت به ممالك خارجه
آقا جان ، خانوم عزيز
اگر ايران ويلا داشتي و يا كارخونه ، اگر تحصيلكرده هستي يا بيسواد ، اگر با فرهنگ هستي و ادعا اين قضيه رو داري و اگر هم بي فرهنگ و همراه با ناهنجاريهاي اجتماعي دست بگريباني ، و يا اگر هرچه كه هستي و ميخواهي به خارجه بيائي و زندگي راحت تري داشته باشي ، خوب گوشات و باز كن و چشات و تيز كن و اين آگهي هاي وبسايتهاي مختلف رو در باره زندگي بهتر در خارج از كشور - اونهم تضميني - رو بريز دور ..... بريز دور
چند روز پيش سر مسئله اي با هاله عزيز و از طريق ايميل سرگرم گفتگو بودم تا اينكه هاله با توجه به سالها عمري كه از خود اين بنده در كشور فخيمه بلژيك گذشته ما را به اين مطلب از وبلاگ ژرفا رهنمون كرد
ژرفا از خوانندش خواسته مطلب رو تا آخر بخونن و من هم ازتون ميخوام كه اگر به هر شكلي تصميم دارين به خارجه عزيمت كنين تا ته اين مطلب رو كه به نوعي ما هم تجربه كرديم ، بخونين
ديشب که با مامانم حرف می زدم گفت رفته بوده آرایشگاه ، خانم آرايشگر بهش گفته که نمی دونم کدوم يکی از آشناهاش که توی سفارت استراليا کار می کنه گفته که به آرایشگرها و مهندس های مکانيک و الکترونيک که بيان استراليا، فورا پاسپورت استراليايی ميدن و به اصطلاح سيتيزن ميشن !!!! اين چرت و پرت ها رو گوش نکنيد بابا جان
هر کس بياد اينجا، بعد از اينکه قبول شد ، بايد دو سال توی استراليا باشه ، دو سال از ۵ سال که يکسالش هم بايد پشت سر هم باشه- که بتونه سيتيزن بشه و پاس بگيره. تازه مثه اينکه می خوان اين مدت زمان رو بيشتر هم بکنن. شايد بشه ۳ سال. شايد هم شده الان چون من مدتی هست که سايت مهاجرت رو نخوندم
يکی ديگه گفته بود که دانشجوهايی که ميان اينجا با ويزای دانشجويی ، به هيچ عنوان بعد از اتمام درسشون نمی تونن بمونن. اين هم چرت ه ! دانشجويی که اينجاست، هر وقت ۱۲۰ امتيازش کامل شد می تونه اقدام کنه برای مهاجرت. حتی اگه بعد از اتمام درسش اقدام کنه، تا زمانيکه درباره پرونده اش تصميم بگيرن - که حدودا ۶ ماه طول ميکشه - بهش ويزا ميدن که توی استراليا بمونه
اگر هم دوباره بخواد درس بخونه - چه برای مقطع بالاتر و چه برای پايين تر يا هر چی - باز هم بهش ويزا ميدن ، به شرطی که شرايطی رو که می خوان داشته باشه. اين اطلاعات رو من از جلسات مخصوصی که دانشگاه برای دانشجوهای خارجی ميذاره ، دارم
چند نفر از اداره مهاجرت ميان و به تمام سوالات اينجوری جواب ميدن
هر کسی با هر مدرکی که از ايران بياد اينجا بايد مدتی اينجا دوباره درس بخونه و مدارک اينجا رو بگيره تا بتونه کار پيدا کنه. حتی اگر بخواهيد بريد توی يه کافی شاپ يا بار کار کنيد، يا به عنوان بادی گارد جلوی در رستوران بايستيد ، يه سری دوره های کوتاه مدت - چند روزه - هست که حتما بايد بگذرونين و مدرکش رو بگيرين تا بتونين توی اين زمينه کار پيدا کنين
مسئله مهم ديگه سابقه کار ه . مثلا فروشگاه لباسی که آگهی استخدام فروشنده زده پشت شيشه اش ، وقتی ميرين تو و ميگين که حاضرين اينجا کار کنين، ازتون می پرسه که آيا سابقه کار در اين رشته داريد يا نه. اگه بگيد نه، احتمالش خيلی کمه که بهتون کار بدن اگر هم الکی بگين آره که سه سوت متوجه ميشن. هيچ چيزش به ايران شباهت نداره. خلاصه اگر از کسی چيزی شنيدين درباره مهاجرت به استراليا و شرايط اقامت، بهتره اول برين توی سايت اداره مهاجرت و از صحتش مطمئن بشين
يکی از بهترين استادهای طراحی صنعتی مون دو سال پيش با خانمش رفت کانادا. می تونم بگم باسوادترين استاد طراحی صنعتی توی دانشگاه سراسری و آزاد بود. تنها کسی بود که زبان انگليسيش خيلی خوب بود و اطلاعاتش کاملا به روز بود ، مثه بقيه فسيل نبود ! بعد از مدتی از بچه ها شنيدم که اونجا به عنوان دربان بانک - در واقع بادی گارد - کار می کنه
اين بنده ی خدا فقط يه کوچولو خالی بند بود. قبل از اينکه بره کلی به بچه ها گفته بود که من عضو هيئت علمی اين دانشگاه و اون کالج کانادا هستم. به خودم گفته بود يکی از مشاورهای دانشکده طراحی صنعتی دانشگاه کارلتون در اتاوا ست که من داشتم براش اپلای می کردم. خلاصه اينکه بچه ها کلی بهش می خنديدن که دربان بانک شده. ولی واقعا همينه
هرچقدر هم که در ايران خفن بوده باشيد بايد اين رو قبول کنين که توی کشورهای جهان اول هيچکس برای سابقه کاری تون در ايران تره هم خورد نمی کنه. به مدارک دانشگاهی تون هم در صورتی اهميت ميدن که باز بخوای توی مملکتشون درس بخونی و دوره بگذرونی
خيلی از خود استراليايی ها يا آمريکايی ... حداقل يه بار توی عمرشون يه کار اين شكلي داشتن . مثلا توی کافی شاپ يا رستوران يا بار به عنوان گارسون يا کسيکه قهوه رو درست می کنه کار کردن
اکثر کارمندهای اينجور جاها هم دانشجوها هستن. دانشجوی ليسانس و فوق و دکترا. هيچ هم عار نيست به خدا. پدر من وقتی توی آمريکا درس می خونده و دو تا رشته رو - معماری و مهندسی ساختمان- هم با هم می خونده و با ليسانس ادبيات انگليسی هم رفته بوده اون طرف، يه مدتی توی رستوران به عنوان آشپز کار می کرده و ظرف هم ميشسته و ميز هم پاک می کرده تا بعد تونسته جايی به عنوان نقشه کش ساختمان کار پيدا کنه. هميشه هم از اون موقع ها با خنده برای همه تعريف می کنه
ولی الان انگار مد شده که يه سری از اينهايی که از ايران ميان بيرون به فک و فاميل هاشون در ايران ميگن که از همون روز اول وزير و وکيل و مدير شدن ! والا طول ميکشه تا آدم شغل دلخواهش رو پيدا کنه. بنده هم که مثلا خيلی شغل مرتبط با رشته ام پيدا کردم و فروشنده و طراح جواهر هستم، هر روز صبح وظيفه دارم وقتی ميرم مغازه تمام شيشه های ويترين ها رو تميز کنم. هيچ اهميتی هم نداره که از وقتی چشم باز کردم توی خونه مون کلفت و نوکر داشتيم و من قبلا توی عمرم يه بار شيشه خونه خودم رو تميز نکردم يا الان دانشجوی فوق هستم و بقيه ی اعضای شرکت همه حداکثر ليسانس دارن
گاهی هم بهم ميگن که مثلا فلان ويترين خوب تميز نشده يا چرا لکه است. يه سری هم توی دانشگاه کار می کنن يا بورسيه هستن يا دانشگاه بهشون کمک هزينه ميده که خيلی خوبه ولی اگه بخوان درآمد بيشتری داشته باشن باز اوضاع همينه . اينايی که خارج از ايران هستن بايد اين چيزها رو بنويسن تا ملت با خواب و رويا بلند نشن بيان اينجا بعد آقای مدير عامل يا دکتر يا مهندس که ناچار شد بره پيتزا بده در خونه ی مردم ، افسرده بشه و خودکشی کنه
اينجا دوباره بايد پله پله و از صفر اومد بالا. من هم اگه دو روز ديگه از محل کار فعليم بيام بيرون و بخوام بگردم دنبال کار بهتر ، تا زمانيکه کار بهتر پيدا بشه احتمالا بايد برم توی يه رستورانی جايی کار کنم. توی رستوران ممکنه باهام بدرفتاری هم بشه، ممکنه سرم داد هم بزنن که چرا اون ليوان ه روی ميز ه ، ممکنه بهم بگن که ۲۰ دلار از صندوق گم شده ، ممکنه بهم دستور الکی هم بدن
اينا نکته منفی نيست و برای نا اميد کردن هم نيست
فقط می خوام بگم شرايط با ايران متفاوته. تازه به نظر من خيلی هم خوبه. بابام هميشه ميگه تو اگه خودت تا حالا زمين پاک نکرده باشی يا شيشه تميز نکرده باشی ، نمی دونی بهترين راه تميز کردنشون چيه، پس ممکنه به زيردستت ايراد بيخودی بگيری يا دستور غلط بدی برای انجام دادنشون. اين مسئله در تمام زمينه ها صدق می کنه. راست هم ميگه
من الان می دونم کدوم پارچه برای پاک کردن شيشه از همه بهتره