دومين پالتاك بدون حضور ماكياولي برگزار شد !
اولندش بحث ديشب داغ داغ بود . من كه شور بختانه از اولش حضور نداشتم و نميتونم جلسه رو بسته بندي كنم ( بخوانيد جمع بندي ) و قرار شد كه از همون وسطهاي جلسه كار بسته بندي رو بدن به پانته ا كه علي تمدن هم دوباره هل شد و زودي گفت اره خيلي خوبه بدين ، منم موافقم .
حالا نگو اين بنده خدا كه ماشالله سرش از جلسات ديگه هم خيلي شلوغ بوده نيم ساعت بعد از خود اين حقير امد و در نتيجه بسته بندي جلسه برايش ممكن نبود و من هي پي ام دادم كه بابا اين غربتستان ( چقدر غريبه ، آدم دلش كباب ميشه ) نميتونه و بايد كسي ديگه اينكار و بكنه و بالاخره علي جان دو ريالي مبارك رو به ته قلك فشار دادند .
حالا نگو اين بنده خدا كه ماشالله سرش از جلسات ديگه هم خيلي شلوغ بوده نيم ساعت بعد از خود اين حقير امد و در نتيجه بسته بندي جلسه برايش ممكن نبود و من هي پي ام دادم كه بابا اين غربتستان ( چقدر غريبه ، آدم دلش كباب ميشه ) نميتونه و بايد كسي ديگه اينكار و بكنه و بالاخره علي جان دو ريالي مبارك رو به ته قلك فشار دادند .
دومندش ما نفهميديم كه مديران اين جلسه چه جوري معرفي شدند و كي اونها رو انتخاب كرد
سومندش چرا براي همه چيز از آدم y ميخواهند ، الي در انتخاب مديران .
چهارمندش اين عبدالقادر با اجازه كي اسم خودش رو با حروف بزرگ تايپ كرده بود كه تو چشم بخوره و جلب توجه بكنه ؟
پنجمندش اين علي چرا اينقدر به سينه چاك گير داد كه ميندازمت بيرون ، هر چي باشه اين سينه چاك چند تا سينه - ببخشيد چند تا پيراهن بيشترچاك داده .
ششمندش چرا همه به مجيد زهري ميگن مجيد زهري عزيز ؟
هفتمندش اين آقائي كه يه جلسه مهم داشتند ! و داريوش رو خواننده نميدونن و تره هم براش خرد نميكنند و بعضي از كامنت گزارها رو احمق خطاب كردند بفرمايند كه مثلا براي مطلب به اين زيبائي كه نوشته اند ، چه كامنتهائي مناسب است ؟
هشتمندش اين بنده خدا كه گفت ما دكان دار نيستيم ( بر وزن وبلاگ دار ) و وبلاگ نويس هستيم ، خارجكي مينويسه و بقيه بچه هاهم تو پالتك آي ديش رو خارجكي هم بلد نيستند بخونن koksijde .
نهمندش سيلويا كجا بود ؟
دهمندش( از اينجا به بعد يه ذره جديه ) پالتاك ديشب با بد اقبالي ، همه دوستان را با مشكل صدا مواجه كرد و در نهايت همه دوستان با مشكل فراوان توانستند مباحث رو دنبال كنند . ديشب دومين جلسه پالتكي وبلاگ داران برگزار شد و محور اصلي گفتگو كه بيشتر به آن پرداخته شد اخلاق كامنت نويسي يا كامنت گزاري بود . حضور اين حقير همانطور كه از قبل گفته بودم كمرنگ باقي ماند . ولي چهار دانگ از شش دانگ حضورمان را با دقت به حرفها و پي ام هاي رد و بدل شده سند زديم .
كامنت گزاران چند دسته اند :
دسته اول الكي كامنت ميزارن كه يك كليكي روي وبسايت و يا وبلاگشان بشود و خواننده براي خود جمع كنند ، اين كامنت گزران معمولا يه چيزكي در قسمت نظرات بزرگان مينويسند( كه مطالب اين بزرگان سرشار از نكات خواندني و قابل استفاده است و به هيچ كس هم ارتباط ندارد كه اين بزرگ چه مينويسد ، همانطور كه نبايد انتظار برود كه گذاشتن نظر كامنت گزار نيز هيچ ارتباطي با سليقه شما نميتواند داشته باشد ) تا ادمهاي ديگر بر هوم پيج ( خارجي بخوانيد ) انها كليك كنند .
دسته دوم بدون ارتباط با نوشته نويسنده يه چيزكي ميپرانند ، مثلا مينويسند شنيدم ديشب خانه سر دبير : عمه ام بودي ؟ !
دسته سوم كه حالشان از نوشته هاي نويسنده نظر خواه به هم ميخورد ، چهار تا فحش نون و آب دار هم نثار يارو ميكنند .
دسته چهارم كامنت گزاران كه تعدادشان كم نيست از اين ميسوزند كه مثلا چرا براي يه نوشته شخصي شما كه مربوط به حال نداشتنتان است و نرفتن به سر كارتان و مرخصي گرفتن و رفتن به دامان طبيعت و قهوه خانه ...، شما درخواست نظر كرديد و كامنت نظر خود را باز گذاشته ايد .
دسته پنجم از اين كامنت گزاران بي اخلاق كه مثل اين ماكياولي پدر سوخته سياستمدار ، اصلا بوئي از اخلاقيات نبرده اند ، فحش و ناسزا مينويسند و ميروند .
و اما دسته اخر كه نظريه پردازان وبلاگي هستند نه تنها مودب ، بلكه پاسخ ، نوشته و نظر خود را آگاهانه و در ارتباط با موضوع مينويسند كه اين عده داراي ارزش گزاري نزد وبلاگنويسان ميباشند .
آخرينندش ! نظر اين حقير اينه كه هر كسي دوست داشت قسمت نظر خواهيش رو باز كنه و هر كسي دوست نداشت ببنده . اگر توانستيم با دادن آگاهي به اين دسته از افراد بي اخلاق ، كنش و منش نظريه پردازي را ياد بدهيم كه هيچ ، و اگر نه بايد فكري به حال خودمان بكنيم .
نكته تكميلي : پيشنهاد ميشود كه براي نشست بعد از آقاي حسيني اخلاق در خانواده نيز دعوت گردد تا ما را از مبحث اخلاقيات در كامنت بهره مند نمايند !
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر