وبلاگها در پالتاك
همه چيز براي بار اول خوب و عالي بود ولي :
اولندش كه همه به علي تمدن گير ميدادن كه چرا اينجوري ميشه و چرا اونجوري و اين بيچاره هم كه بد جوري احساس مديريت بهش دست داده بود يهو هل ميشد و بعضي جاها مجبور ميشد يا الكي عذر خواهي بكنه و يا اينكه بگه بله دوست عزيز به نكات خوبي اشاره فرموديد . از همه بيشتر هم سيلوياي( كسي اگه ادرس وبلاگش رو داره ، لطف كنه بفرسته ) عزيز كه نكات فني را به حاضرين گوشزد ميكرد به اين تمدن گير ميداد .
دومندش من اميدوارم و يقين دارم كه هر كاري اولش سخته و صد در صد با مشكلات و اشتباهاتي روبروست ولي به مرور زمان بهتر خواهد شد .
سومندش اين نقطه ته خط ديشب خيلي وقتها سر خط وارد ميشد و اصلا به قيافش نميخورد كه ( ببخشيد به نوشته هاش ) كه اينقدر صبور باشه .
خورشيد خانوم كه نگو بيشتر حرف زدنش مثل يه ستاره بي رنگ و كم فروغ بود تا مثل يه خورشيد گنده كه همه ازش حساب ببرن .
چهارمندش اين مجيد عزيز كه بالاخره ما صداش رو شنيديم و ياد صداي يك شخصيتي كه چندين ماه قبل با راديو ميبدي مصاحبه هائي داشت به نظر خيلي جدي ميامد و دوست داشت كه از اولش يه بحث داغ و مشتي شروع بشه .
پنجمندش اين پانته آ خانوم غربتستان كه ما اولش فكر كرديم ( به خودش ميگم كه چي فكر كردم ) خيلي شوخ طبع هستند بد جوري حال اون آقائي كه ادعا كرده بود ميام و ولي نيومد رو گرفت ، اگر چه محترمانه بود ولي خوشمان آمد . نظرم رو در ارتباط با كانون وبلاگ نويسان و حضور افرادي از اين جمع رو در پالتاك ديشب بيان كردم ، البته كوتاه بود و رعايت برگزاري جلسه اول به شكل آموزشي رو كردم .
اين كه شخص مدعو از حضور خود در اين همنشيني كوتاهي كرد ، به خودش برميگرده ولي تمامي آنچه من ديشب در ارتباط با اين آقا به شكل خلاصه بيان كردم واقعيتي است كه بايد به ان ايمان بياوريم . قهرمان پروري كردن و بي جهت از كاه - كوه ساختن رو كنار بگزاريم و مسائل رو ريشه يابي كنيم .به نظرم هيچ بهانه ائي توجيه عدم حضورش را نميتواند جبران كند .
بعضي ها شايد از حضور و پاسخ گفتن در جمع همكارانشان ترسي به دل دارند كه حضور به هم نميرسانند . و يا اينكه به خود باور پيدا كرده اند كه واقعا كسي هستند .بگزريم بايد پاسخهاي او را نيز بشنوم و بعد بيشتر در باره اش حرف بزنم ... اين حداقل چيزي است كه دمكراسي گفتگو بايد تحملش رو داشته باشد .
ششمندش بعضي ها هم امدند و معلوم نشد كه چرا زود رفتند از جمله مهشيد گرامي .
هفتمندش زن نوشت هم تا ميومد حرف بزنه اين ادمين هاي فمنيست به طرفداريش بلند ميشدند كه اي بابا اين بيچاره دستش افتاد از بس كه بالا بود ، چرا بهش وقت نميدين كه حرف بزنه ؟
هشتمندش زمان برگزاريش از نظر من خوب بود
مديريتش با يك مقدار هماهنگي بيشتر و كمتر شدن پي ام هاي پشت صحنه كه امكان داره رشته مديريت رو از دست ادمين اصلي بگيره ، حتما بهتر خواهد شد
استفاده از وقت شناسي افراد حاضر حائز اهميت بود
رعايت قوانيني كه توسط ادمين ها تذكر داده ميشد ، عالي بود
راهاي ارتباطي في مابين وبلاگ نويسان مورد برسي قرار گرفت
پيشنهاد ساخت و بررسي يك وبلاگ گروهي قرار شد كه در دستور كار قرار بگيره و در بارش تفكر بيشتري به عمل بياد
جلسه بعدي رو نيز قرار شد كه از طريق وبلاگهائي مثل علي تمدن در جريان قرار بگيريم.
اخريندش ! هم اين كه اون اولها تا به يه نفر ميگفتيم كامپيوتر داري ميگفت آي ديت چيه؟! و اين نشون دهنده خيلي از چيزا بود كه فعلا در بارش بحث نميكنيم . اما ذكر اين نكته رو ياد اور ميشم كه بعضي ها چت بازهاي خيلي خوبي هستن و بهتره كه در كار مديريت با تمدن همكاري كنند ، از جمله همين عزيزان سيلويا گرامي بود كه علاوه بر آگاهيش در ارتباط با اتاقهاي پالتاك ، آرامش گفتاريش هم قابل ستايش بود . خداي نكرده منظورم بد تداعي نشه كه ايشون چت باز قهاري هستند ، بعضيها ادمين هاي اتاقهائي هستند كه در آنجا بحثهاي سياسي و اجتماعي و فرهنگي و خلاصه نقدهاي عالي در ارتباط با مسائل خاصي نيز انجام ميشه كه توانائي انجام اين كار ها در اين افراد بيشتره .
اونهائي هم كه رفته بودند كنسرت داريوش ، اميدوارم با حال خوبي برگشته باشند !