شنبه، بهمن ۱۰، ۱۳۸۳

ويالون ( ويلن ، ويالن ) زن روي بام


امسال مراسم نسل كشي قوم يهود(Holocaust) پر رنگ تر از سالهاي گذشته برگزار شد و خاطره ائي كه ميرفت به فراموشي سپرده شود و يا حداقل در كتابها و فيلمها يادي از آن باقي ميماند ، به يكباره موضوع خبري بزرگترين رسانه هاي گروهي دنيا شد و در راس تمامي اخبار جهان به شكل يك فاجعه به ياد ماندني كه نبايد از خاطره ها محو گردد ، تبديل گرديد . همه جا سخن از رفتار نژاد پرستانه نازيها در اين مركز و كشتار هزاران انسان بي گناه ، كه در ميان آنان كودكان و نوجونان زيادي به چشم ميخوردند ، است به شكلي كه تنها سه ماه مانده به پايان جنگ و با نزديك شدن نيروهاي روسي به اين قرارگاه كه در خاك لهستان كنوني واقع شده بود ، تعدا پنج هزار نفر زنده مانده و جان سالم به در برده بودند .


در اين كه درك اين فاجعه براي انسانهاي عصر حاضرو قوه و ذات انسانيت قدري سخت به نظر ميرسد، شكي نيست لذا بايد نگاهي به پيش زمينه تاريخي و مبارزه هيتلر و خاطرات او در كتاب نبرد من و ريشه هاي اعتقادي و اجتماعي و سياسي و اقتصادي او و هوادارانش داشت . در گوشه ائي ديگر اين مسئله نيز حائز اهميت است كه چرا نسل كشي و قوم ستيزي و يا بهتر بگوئيم جنگ اديان ريشه هاي زندگي انان را به بازي مرگ گرفته و آثار ان پس از گذشت شصت سال ، در قالبهاي نوين ديگري به چشم ميخورد كه بارزترين آن نسل كشيهاي اخير در دارفور( سودان ) و يا كشورهائي چون يوگسلاوي سابق( بوسني و هرزگوين ) نمايان ميگردد ؟

انچه به نظر ميرسد تمامي اين مسائل در هاله ائي از نبردهاي بين مذاهب و اقتصاد سر چشمه گرفته . عدهائي بر اين نظرند كه دنياي معاصر و تك قطبي فعلي ، با پيشرفت سيستم سرمايه داري به رهبري آمريكا اكنون نيز ميتواند به انجام چنين نگرانيهائي دامن بزند و در عمل نيز شاهد انجام ان در گوشه ائي از اين كره خاكي بوديم . افغانستان و گروهك طالبان كه همان عده بر دست پروردگي آنان به دست امريكائيان اعتقاد دارند ، با نسل كشي خود به مدت چهار سال افغانستان را به چنان جهنمي مبدل ساخته بودند كه دست كمي از اين كشتارو قرارگاه معروفش نداشت .

نمونه ديگرآن نيز عراق ميباشد كه روزانه شاهد كشته شدن تعدادي از مردم بيگناه و شهروندان عادي خود ميباشد و نمونه هاي بارز ديگر كه هر از چند گاهي نگاه جهانيان را به خود جلب مينمايد .اگر چه در شكل نوين آشويتس و قرارگاهي وجود ندارد ، ولي در عمل به همان تعداد انسان - و يا بيشتراز آن نيز به ورطه نابودي ميروند .

مطلبي از گفته هاي هيتلر را در يكي از اين سايتهاي اينترنتي ميخواندم كه در يكي از نطقهاي معروفش ، شديدا به يهوديان ميتازد و ميگويد :

"من در طول زندگی ام هميشه پيشگويی می کردم و اکثر وقت ها به من می خنديدند. در مدتی که برای رسيدن به قدرت مبارزه می کردم بيشتر از همه يهودی ها مرا دست می انداختند. مثلا وقتی که قدرت را در کل کشور به دست گرفتم، گفتم من علاوه بر ساير مشکلات، مساله يهودی ها را حل خواهم کرد. تصور می کنم آن يهودی هايی که به حرفهای آن زمان من می خنديدند، حالا دارند بدهی شان را به من پس می دهند؛ البته با حساب بهره ای که به آن تعلق گرفته است. امروز در اينجا می خواهم يک پيشگويی ديگر بکنم. اگر شبکه مالی بين المللی يهوديان، چه در داخل آلمان يا خارج اروپا موفق شود بار ديگر ملت های جهان را به ورطه جنگ بکشد، نتيجه چنين جنگی پيروزی و سلطه يهودی ها نخواهد بود، بلکه به انهدام مطلق نژاد آنها در اروپا خواهد انجاميد."

از اين گفته وي دو مطلب اساسي قابل استخراج است كه اولا چرا هيتلر از به قدرت رسيدن شبكه مالي يهوديان ترس داشته است ؟ و دوم اينكه چرا اين پيشرفت مالي و موفقيت اقتصادي يهوديان را عاملي براي نابودي انان تلقي ميكند ؟

در جريان تاريخ و وقايع آن از آوارگي اين قوم سرگردان اطلاعاتي در دست است كه بيانگر عوامل به قدرت رسيدن انان در پهنه اقتصادي ميباشد . يهوديان و يا بهتر بگوئيم كليميهاي شهروند و عادي در عرصه گيتي با هم پيوستگي هاي خاصي دارند كه از ان جمله حمايت هاي مالي از يكديگر ميباشد . آنان به خاطر همين اوارگي هميشه براي بدست آوردن چيزي در زندگي جنگيده اند و به راحتي چيزي را بدست نياوردند كه بخواهند راحت از دستش بدهند .از اين روست كه اكنون برگترين سرمايه داران دنيا را يهوديان و كليميهاي قدرتمند تشكيل داده اند تا جائي كه عده ائي را براين اعتقاد است كه لابي صهيونيست در همان امريكا به برنامه ريزي در ارتباط با مسائل اقتصادي و سياسي دنيا ميپردازد .

و اما اينكه چرا هيتلر بيان داشت ، "اين شبكه مالي چنانچه قوت گيرد، جهان را به ورطه جنگ ميكشد" نيز جاي تامل دارد كه خونريزيهاي كنوني در عصر حاضر و مجادلات چندين ساله يهوديان و فلسطينيان ، كه دنيا نيز از آن بدون سهم نبوده است تا كجا به پيش خواهد رفت ؟ مسئله چندين ساله و جنگهاي معروف اعراب و اسرائيل تا چه حد با پيش بيني هاي ادلف درست از اب در امده است ويا در شكل كلي آن مسئله مسلمانان و اسرائيل به كجا خواهد انجاميد و آيا جنگها در پشت آن به انتظار نشسته اند ؟
آيا بازماندگان ان حادثه دهشتناك تسلي يافته اند ؟ و يا در پي فرصتي ميگردندتا با اروپا و آلمانيها به وقت خودش تسويه حساب نمايند؟

صداي ويالون زن روي بام و سختيهائي كه در اين فيلم بر يهوديان روا شد را ، چگونه تحمل خواهند نمود ؟ و پاسخي كه براي ان در طي ساليان بعد خواهند داشت ، چه خواهد بود ؟

به هر طريق ريشه يابي و يافتن دلائل اينكه بوجود آمدن چنين كينه توزي در قلب و روح هيتلر و سوزاندن ان همه انسان سر منشاء چه باورهائي بوده است را بايد مورخان با ديد بازتري به قضاوت بنشينند و همراه با ياد آوري اين فاجعه ، تحليل و گفته خود را براي آيندگان روشن نمايند .

از تمامي آنچه كه گفته شد بگذريم ، يك نكته حائز اهميت است و آن اينست كه : به راستی چگونه موجوديست آدميزاد که زمانی جان خود را برای نجات همنوعانش فدا می کند و زمانی ديگر از گرفتن جان همنوعانش لذت می برد؟

هیچ نظری موجود نیست: