چهارشنبه، مرداد ۰۴، ۱۳۸۵

اسپانيا چه خبر - بخش دوم


كال للا حدودا چهارده هزار نفر جمعيت داره كه البته اين رو با توجه به لينكي كه در نوشته قبلي ديده بودين براتون نوشتم و فاصلش دقيقا تا بارسلونا نيز همون پنجاه و شش كيلومتري كه ذكر شده


از اين منطقه با خطوط راه آهن اين كشور كه ما در يكي از روزهاي آفتابي عازم بارسلونا بوديم حدود يك ساعت و هشت دقيقه بود و بليط رفت و برگشتش هم براي هر نفر واقعا ارزون بود . با پرداخت هشت يورو براي رفت و برگشت ميشد تا كاتولونيا رفت و اين به نظرم خيلي ارزون اومد


قطارهائي كه در مسير راه شما را با انواع سازهاي اسپانيائي و خصوصا كشورهاي آمريكاي لاتين آشنا ميكرد . سه يا چهار نفر همراه با آلات موسيقي به نوازندگي و تهيه مايحتاج زندگي روزانه خود مشغول بودند


مسير راه آهن شهري از جائي كه ما سوار بر قطار شديم تا خود بارسلونا از لب دريا حركت ميكرد و جلوه خاصي رو براي مسافراني داشت كه مسير راه را براي اولين بار طي ميكنند . در طول راه قسمتي از ساحل كه متعلق به بد حجاب هاي امل بدون ! بي كيني و تي كيني بودن هم ديديم كه من از خدا خواستم همشون برن تو جهنم


داخل پرانتز عرض كنم مساحت اين جهنم رو اگر كسي ميدونه چقدره به ما يه ايميل بزنه كه ما يه متر جا واسه خودمون اونجا گير بياريم . اين جور كه من ميبينم همه دنيا بايد برن تو جهنم و فقط يه چند تا كشور انگشت شمار ميمونن كه اونم بيشتر سردمدارانش بايد برن تو بهشت تا مردمش . مثل ايران خودمون . دروغ ميگم ؟ . پرانتز بسته


خلاصه كه خدا قسمتتون كنه از اين جهنما . از هتل محل اقامتمون نيز به شخصه از تمامي امكاناتي كه براي مسافرينش تهيه و تدارك ديده بود ، راضيم . آي خورديم ، آي خورديم ، آي خورديم . چاره ائي نبود آخه پول فول پانسيون رو داده بوديم و اونها هم نامردي نميكردن با رستوانشون كه به شكل بوفت اداره ميشد ، هر سه وعده غذائي را با هفت ، هشت نوع غذا و دسر ، ادم رو مجبور ميكردن كه بخوره


توي شهر راه رفتن با مايو براي آقايون و بي كيني و يا تي كيني براي خانوما يك هنجار بود و كسي چهار چشمي بر اندازشون نميكرد و اندام ها رو سايز نميزد مگريه ايروني خوش سليقه ! آخه ميدونين كه ما ايرونيها مثل اين بلژيكيها بد جوري عادت به غيبت كردن و پشت سر هم صفحه گذاشتن داريم . .... اسپانيا بر عكس بلژيك و شايد خيلي ديگه از كشورهاي اروپائي تا ساعت ده شب بيداره ، منظورم اينه كه مغازه ها از ساعت نه صبح كه باز ميشن تا ده شب به فعاليت مشغولند كه البته براي يك كشور توريستي مثل اسپانيا زياد هم عجيب نيست


مسافرين و توريستها معمولا تا ساعت هفت و نيم با دريا و آب بودن و بعد براي خريد و ديدن شهر و خوردن آبجو و يا شراب اصيل سنگريا راهي مراكز خريد ميشدند و تازه اينجا بود كه كار نمايشهاي خيابوني شروع ميشد


چند تا عكس از كال للا رو گذاشتم تو فليكر . ببينيد تا بقيه را نيز سر فرصت پابليش كنم و بازم از اسپانيا بنويسم

هیچ نظری موجود نیست: