دوشنبه، مرداد ۰۹، ۱۳۸۵

تشکيل نهاد جديدی برای مبارزه با مهاجرت غير قانونی به آلمان



دولت فدرال در نظر دارد تا توسط يک ارگان هماهنگ کننده برای ادارات امنيتی- اطلاعاتی به صورت مؤثر تری بر عليه مهاجرت غير قانونی به آلمان اقدام کند



اصل خبر

یکشنبه، مرداد ۰۸، ۱۳۸۵

شنبه، مرداد ۰۷، ۱۳۸۵



Fuck the system

خيلي ببخشيد كه مطلب را با عنواني اينچنين آغاز كردم ، باور بفرمائيد كه اين عكس هم از همان سوغاتي هاي اسپانيا است منتها اينبار اين مردك انگليسي به پست ما خورد و علاوه بر اين كه چند تا عكس يواشكي ازش گرفتم ، قدري هم با زبان الكن انگليسي مان سرش را به درد آورديم

شاكي انگليسي از سيستم دولتي به اين شكل نديده بودم و جالب اينكه وقتي در حال آمدن به سمت بار هتل براي نوشيدن مشروبات الكلي و يا غير الكلي ! بود نوشته روي پيراهنش نيز جالب تر از نوشته پشتش نظرم را به خودش معطوف كرد




Power to the people

قدري باهاش گپ زدم ، آدم شوخ مزاجي بود و در عين حال مطلع ، از اونهائي نبود كه از سيستم حكومتي و دولت و سياست و جغرافيا .... چيزي ندونه و مثل خيلي از توريستهاي ديگه كه از اول عمرشون خوشي كردن و از دنياي همه آدمهاي ديگه و خبرهاي روز بي خبرند ، باشه

كارمندي بازنشسته بود كه به اتفاق همسرش براي تعطيلات يك هفته ائي از انگليس به اسپانيا اومده بودند ، عاشق اسپانيائي ها و خون گرميشون شده بود و ميگفت كه ايكاش يه روزي ما انگليسيها آدمهاي خوش مشربي بشيم

به هرحال موضوع و سوژه ائي بود كه گفتم شايد ديدن تصاوير تي شرت اين مرد انگليسي جالب باشه و شما ها هم از ديدنش بدتون نياد

پنجشنبه، مرداد ۰۵، ۱۳۸۵

فيلمي از پناهجويان در بلژيك


امروز وقتي ايرانيان بلژيك رو ميخوندم لينك مربوط به فيلم پايان اعتصاب غذا توسط تعدادي از پناهجوها رو ديدم كه توسط مهرداد عارفاني تهيه شده بود . كار زيباي مهرداد در اديت اين فيلم و موسيقي بسيار زيبائي كه براي اين كار انتخاب كرده بود، دردمندي بچه هاي پناهجو رو نزد بيننده هاش بيشتر كرده و راستي راستي كه چقدر اين پناهنده ها زجر ميكشن تا اينكه بتونن به دولتها بفهمونن كه مشكلشون چيه . فيلم با ديالوگ فرانسه شروع ميشه كه بلافاصله ترجمه فارسي هم ميشه

فيلم رو ببينيد

چهارشنبه، مرداد ۰۴، ۱۳۸۵

اسپانيا چه خبر - بخش دوم


كال للا حدودا چهارده هزار نفر جمعيت داره كه البته اين رو با توجه به لينكي كه در نوشته قبلي ديده بودين براتون نوشتم و فاصلش دقيقا تا بارسلونا نيز همون پنجاه و شش كيلومتري كه ذكر شده


از اين منطقه با خطوط راه آهن اين كشور كه ما در يكي از روزهاي آفتابي عازم بارسلونا بوديم حدود يك ساعت و هشت دقيقه بود و بليط رفت و برگشتش هم براي هر نفر واقعا ارزون بود . با پرداخت هشت يورو براي رفت و برگشت ميشد تا كاتولونيا رفت و اين به نظرم خيلي ارزون اومد


قطارهائي كه در مسير راه شما را با انواع سازهاي اسپانيائي و خصوصا كشورهاي آمريكاي لاتين آشنا ميكرد . سه يا چهار نفر همراه با آلات موسيقي به نوازندگي و تهيه مايحتاج زندگي روزانه خود مشغول بودند


مسير راه آهن شهري از جائي كه ما سوار بر قطار شديم تا خود بارسلونا از لب دريا حركت ميكرد و جلوه خاصي رو براي مسافراني داشت كه مسير راه را براي اولين بار طي ميكنند . در طول راه قسمتي از ساحل كه متعلق به بد حجاب هاي امل بدون ! بي كيني و تي كيني بودن هم ديديم كه من از خدا خواستم همشون برن تو جهنم


داخل پرانتز عرض كنم مساحت اين جهنم رو اگر كسي ميدونه چقدره به ما يه ايميل بزنه كه ما يه متر جا واسه خودمون اونجا گير بياريم . اين جور كه من ميبينم همه دنيا بايد برن تو جهنم و فقط يه چند تا كشور انگشت شمار ميمونن كه اونم بيشتر سردمدارانش بايد برن تو بهشت تا مردمش . مثل ايران خودمون . دروغ ميگم ؟ . پرانتز بسته


خلاصه كه خدا قسمتتون كنه از اين جهنما . از هتل محل اقامتمون نيز به شخصه از تمامي امكاناتي كه براي مسافرينش تهيه و تدارك ديده بود ، راضيم . آي خورديم ، آي خورديم ، آي خورديم . چاره ائي نبود آخه پول فول پانسيون رو داده بوديم و اونها هم نامردي نميكردن با رستوانشون كه به شكل بوفت اداره ميشد ، هر سه وعده غذائي را با هفت ، هشت نوع غذا و دسر ، ادم رو مجبور ميكردن كه بخوره


توي شهر راه رفتن با مايو براي آقايون و بي كيني و يا تي كيني براي خانوما يك هنجار بود و كسي چهار چشمي بر اندازشون نميكرد و اندام ها رو سايز نميزد مگريه ايروني خوش سليقه ! آخه ميدونين كه ما ايرونيها مثل اين بلژيكيها بد جوري عادت به غيبت كردن و پشت سر هم صفحه گذاشتن داريم . .... اسپانيا بر عكس بلژيك و شايد خيلي ديگه از كشورهاي اروپائي تا ساعت ده شب بيداره ، منظورم اينه كه مغازه ها از ساعت نه صبح كه باز ميشن تا ده شب به فعاليت مشغولند كه البته براي يك كشور توريستي مثل اسپانيا زياد هم عجيب نيست


مسافرين و توريستها معمولا تا ساعت هفت و نيم با دريا و آب بودن و بعد براي خريد و ديدن شهر و خوردن آبجو و يا شراب اصيل سنگريا راهي مراكز خريد ميشدند و تازه اينجا بود كه كار نمايشهاي خيابوني شروع ميشد


چند تا عكس از كال للا رو گذاشتم تو فليكر . ببينيد تا بقيه را نيز سر فرصت پابليش كنم و بازم از اسپانيا بنويسم

دوشنبه، مرداد ۰۲، ۱۳۸۵


اسپانيا چه خبر

راستش تو اسپانيا خبر فراوونه ، اونم اخبار توريستي . تا دلتون بخواد از مليتهاي مختلف ميبينيد علي الخصوص هلندي و آلماني و بريتانيائي كه من تصور ميكنم در زمره خوش گزران ترينها باشند ، البته خوش گزراني نزد ما ايرانيها تعريفي ديگر دارد و نزد آنها تعريفي متفاوت

تجربه مسافرت به من ميگويد كه هلنديها و و خصوصا آلمانيها و انگليسيها اهل سياحتند و مسافرت را دوست دارند و اين قضيه طي مسافرتهاي خارج به من ثابت شده است

و اما
اسپانيا سرزمين ژنرال فرانكو كه بعد از يك دوره تنش سياسي ، سيستم پادشاهي به آن برگشت داده شده، دنيائي است براي توريست و گردشگرهائي كه بيشتر اهل آفتاب و دريا هستند تا موزه و اماكن تاريخي و ديدني ، اگر چه بينندگان موارد اخير نيز كم نيستند

اسپانيا با جمعيت حدود
چهل ميليون و چهارصد هزار نفري خود و با توجه به شرايط اقليمي و موقعيت جغرافيائي ، يكي از خوش شانس ترين كشورها در ارتباط با جلب سياحان بوده است و به حق كه در اين زمينه كارهاي مثبت و خوبي را نيز انجام داده . مردم خوش مشرب كه با روي باز و خندان با شما برخورد ميكنند، تجهيزاتي كه براي مسافران تدارك ديده اند ، سيستم و امكانات شهري كه علاوه بر پاسخگو بودن به مردم كشور، بار توريستها را نيز به دوش ميكشد و .... مسائلي از اين قبيل همگي دست به دست يكديگر داده اند تا اقتصاد اسپانيا بواسطه اين امر يكي از مهمترين منابع ورود ارز به كشور را فراهم آورد

از اين روي اسپانيا در جلب مهاجران و بازنشستگاني كه دوره كاري آنها به اتمام رسيده و قصد خريد خانه و يا ويلائي را در گوشه ائي دنج از اين كشور دارند ، موفق بوده است و تعداد اين خريداران نيز روز به روزافزايش يافته است و پيشگامان خريد اين اماكن بيشتر انگليسي ها هستند

هندي ها و پاكستانيها نيز چون ديگر كشورهاي اروپائي بيشتر در حرفه هاي مغازه داري از قبيل سوپر ماركت هاي كوچك و يا تلفن راه دور و يادر تهيه ساير مايحتاج منطقه ائي فعاليت دارند

رنگين پوستان آفريقا نيز بيشتر در كار ساختمان و كارگري در اين بخش ديده ميشوند و همگي از طريق مراكش و تنگه جبل الطارق به شكل پناهنده وارد اين كشور ميشوند . مسئله جالبي كه اتفاقا با مطالب اين وبلاگ نيز خوانائي دارد اينست كه اسپانيا جزء معدود كشورهاي اروپائي است كه به تمامي پناهنده هايش كه طي سالهاي اخير وارد اين كشور شده بودند ، اجازه اقامت همراه با كار داده است و اين امر ميتواند در راستاي منافع اقتصادي صورت گرفته باشد كه البته به نفع هر دو طرف بوده

و اما شهري را كه ما براي مسافرت انتخاب كرده بوديم
كوستا براوا بود كه هتل ما در منطقه كا للا واقع شده بود . از زيبائي شهر هرچه بنويسم كم نوشتم و هر چه بگويم كم گفته ام . از هر ده ساختماني كه ميديدم لا اقل هفت ، هشتاي آن هتل بود علي الخصوص در ناحيه نزديك به ساحل . تا اينجاي مطلب را داشته باشيد تا بخش دوم را در پستي ديگر خدمتتان عرض كنم

تدابير جديد بريتانيا برای کنترل مهاجرين غيرقانونی



جان ريد در جريان يک مصاحبه تلويزيونی گفت که شمار پناهجويان در بريتانيا ۷۲ در صد کاهش داشته است و رسيدگی به پرونده پناهجويان که در گذشته۲۲ ماه طول می کشيد اکنون در ظرف ۸ هفته انجام می شود



نامبرده در حرفهايش يك سري جك هم گفته كه قدري خنده داره . دليل اين امر را هم قبلا خودشان پاسخ داده اند

یکشنبه، مرداد ۰۱، ۱۳۸۵


يك خبر از پناهجويان بلژيك


درود بر شما ، من برگشتم و خوشي مسافرتم هم همراه بود با يك خبر خوب از پناهجويان ايراني كه در يكي از كليسا هاي بلژيك اعتصاب غذا كرده بودند و بعد براي احترام به نظريه وزارت داخلي بلژيك براي چند روز دست از اعتصاب غذاشون ميكشن و همين امر باعث ميشه كه دولت اعلام كنه كه بهشون حق شهروندي اعطا ميكنه و چنانچه ديگر اعتصابيون كليسا نشين هم دست از اعتصاب غذا بردارند دولت با توجه به اين كه پرونده اونها به لحاظ پناه خواستن سياسي مطرح بوده ، ولي بهشون حق شهروندي را بده تا بعدا به بقيه مسائل رسيدگي بشه


خبري در اين زمينه و البته نه در ارتباط با اونچه كه من نوشتم رو بخونيد تا سر فرصت خدمت برسم و از اسپانيا و اين مسافرت چند روزه بگم . كلي هم عكس سوغات دارم كه هم ناموسي و هم بي ناموسيه ..... ! البته با عرض پوزش

سه‌شنبه، تیر ۲۰، ۱۳۸۵

تق و لق است


ببخشيد كه از فردا مجبوريم چند روزي را از دنياي مهاجرت و پناهندگي كناره بگيريم و برويم قدري خوش بگزرانيم . با اجازه همگي عازم اين كشور هستم و بعدا كلي عكس و نوشته براي خواندن با خودم خواهم آورد ..... فعلا چند روزي مجبور نيستيد به اين اينجا سرك بكشيد


خوش باشيد

دوشنبه، تیر ۱۹، ۱۳۸۵

لنگش كن


امروز از صبح به اين قضيه فكر ميكردم كه چرا هر كسي غربت نشين ميشه از دور ميگه لنگش كن و چرا اونهائي كه تو وطن نشستن با اين لنگش كن ها سر ناسازگاري دارند و ميگن شما بيرون گود نشستيد و ميگين لنگش كن


راستش اين شايد يه مرض باشه كه ما غربتي نشينها اگر چه از ميهن دوريم ولي يه جورائي دلمون واسه مملكت و مردممون ميسوزه ، وگرنه مرض نداريم كه پول اينترنت بديم و وقت بزاريم و هزار و يك ناسزا رو تو ايميل و كامنت ببينيم و بشنويم ، تازه به قول شما وطن نشينها بهمون خوش هم ميگزره


پس به اين نتيجه ميرسم كه ما اگر چه نه سر پيازيم و نه ته اون ، فقط به يك شكلي ميخواهيم بگيم كه هم مردممون و هم كشورمون رو دوست داريم و ميخوايم يه جوري بهشون آگاهي بديم ، حالا اين آگاهي امكان داره هر چند كوچك باشه و غير علمي . جدي خارج نشينها تا حالا به اين قضيه فكر كردين كه چرا اين جوريه

یکشنبه، تیر ۱۸، ۱۳۸۵

قطع مستمري پناهندگان در سوئد


يكي از وزيران سوئد خواستار قطع كردن كمك هزينه دولتي به آن دسته از پناهجوياني شد كه در خانه شخصي ! و يا در نزد دوستان و اقوام خود زندگي ميكنند


جمعه، تیر ۱۶، ۱۳۸۵

يكصدو پنجاه نفر در بلژيك اعتصاب غذا كردند


بر اساس گزارش دريافتی از شورای پشتيبانی از مهاجران بلاتکليف در بلژيک، هم اکنون ۱۵۰ نفر در گوشه و کنار اين کشور در اعتراض به سياستهای پناهنده و مهاجر پذيری دولت بلژيک دست به اعتصاب غذا زده اند که برخی از آنها ۱۵ روز در اين شرايط بسر می برند


پنجشنبه، تیر ۱۵، ۱۳۸۵

بلوچ آمد


همين كه وبلاگت را باز كني و ببيني كه عبدالقادر بلوچ پينگ شده است و در راس اپ تو ديت ها قرار گرفته است ، خودش ميشود يك مطلب براي پست امروز . لطف كنيد و دفعه بعد بدون خداحافظي نرويد كه كل وبلاگ شهررا گذاشته بوديد سر كار . اخر تقصير جماعت نازك دل وبلاگستان كه طاقت دوري همكارانش را ندارد چيست


خوش آمديد و خوش برگشتيد

سه‌شنبه، تیر ۱۳، ۱۳۸۵

مهاجرت و رشد، قسمت اول: مهاجرت و پناهندگی، عباس آزاديان


نوشتاري از دكتر آزاديان در زمينه مهاجرت و پناهندگي را در وبسايت گويا خواندم ، اگر چه بيشتر مقوله را در جاهاي متعدد شنيده ام و خوانده ام ، مطلبي در ذهنم خطور كرد و آن اينست كه آيا آقاي آزاديان مهاجرت و يا پناهندگي را تجربه كردن يا نه ؟


در ارتباط با مسئله مهاجرت و پناهندگي نوشتارهاي علمي و آكادميك كه بر اساس قوانين دولتها و يا في ما بين آنها نوشته شده است ، زياد است و همگي به رشته تحرير نيز در آمده است ، اما آنچه در اين خصوص هنوز كه هنوز است نوشته نشده .... همانا تبصره هاي مافيائي و پشت پرده اين جريانات است . قاچاق انسان و يا بهتر بگويم " برده داري نوين " سرمايه هاي هنگفتي را به جيب دولتها سرازير نموده است كه در چارچوب تعاريف و قوانين نميگنجد

دوشنبه، تیر ۱۲، ۱۳۸۵

دلمون واست تنگ شده


عنواني از وبلاگ شهر قصه در ارتباط با عبد القادر كه گويا پس از ساعاتي از طرف هادي خرسندي خبر ميرسد كه حالش خوب است ولي قدري گرفتار است

یکشنبه، تیر ۱۱، ۱۳۸۵

بحث شيرين لواط در وبلاگستان فارسي


مجيد شروع كرد


آدمها يكي يكي از را رسيدند و جواب دادند و صد البته نظر خودشان را نيز گفتند

مهشيد كسي كه زمان خواندن وبلاگش ، لينك سازمان همجنسگرايان ايران را در گوشه وبلاگش ديدم دنباله ائي دارد به اين شكل


و خلاصه قبل تر از اينها را نيز يكي يكي بخوانيد

و در اين ميان نيز هستند افرادي كه نظراتشان را در كامنتهاي اين نويسنده ها نوشته اند و بايد بگويم كه آنها نيز خواندني است


بدبختي اين جماعت همجنسگرا اين است كه براي ثابت نمودن زندگي عادي خود درخواست نگه داري از بچه ها را نيز نموده اند كه باسيستم آداپشن بتوانند لياقت خود را در اين خصوص نشان دهند . متاسفانه پيش نويس اين امر براي گرفتن راي به مجلس بعضي از كشورها از جمله بلژيك هم رفته تا به شكل قانون در آيد

شنبه، تیر ۱۰، ۱۳۸۵

كامنت


بعضي ها له له - به فتح لام - ميزنن كه يكي واسشون كامنت بزاره

بعضي ها در روز بيشتر از انگشتان دست هم كامنت ندارند

بعضي ها اينقدر كامنت دارند كه فرصت نميكنند اونها رو بخونند

بعضي ها اصلا كامنت را از سيستمشون حذف ميكنند كه نخوان نظرات ديگران را بخونند