سهشنبه، آذر ۱۰، ۱۳۸۳
دوشنبه، آذر ۰۹، ۱۳۸۳
یکشنبه، آذر ۰۸، ۱۳۸۳
شنبه، آذر ۰۷، ۱۳۸۳
جمعه، آذر ۰۶، ۱۳۸۳
پنجشنبه، آذر ۰۵، ۱۳۸۳
تقاضای پناهندگی هنرمندان کوبايی از آمريکا
چهل و سه نفر از 46 عضو يک گروه موسيقی و رقص کوبائی که در لوس آنجلس برنامه اجرا می کنند، خواهان دريافت پناهندگی سياسی در آمريکا شده اند. سفارت آمريکا در برلن، درخواست مشابه شش عضو ديگر گروه را پذيرفت. گفته می شود از زمان به قدرت رسيدن فيدل کاسترو در سال 1959، اين بزرگترين فرار جمعی از کوبا به آمريکا است.
چهارشنبه، آذر ۰۴، ۱۳۸۳
سهشنبه، آذر ۰۳، ۱۳۸۳
دوشنبه، آذر ۰۲، ۱۳۸۳
یکشنبه، آذر ۰۱، ۱۳۸۳
شنبه، آبان ۳۰، ۱۳۸۳
جمعه، آبان ۲۹، ۱۳۸۳
پنجشنبه، آبان ۲۸، ۱۳۸۳
سوئد بايد در قوانين پناهندگى اش تغيير ايجاد کند
مصاحبه فرشاد حسينى با کيميا پازوکى دبير فدراسيون در استکهلم در باره تحصن پناهجويان را در اين قسمت بخوانيد .
چهارشنبه، آبان ۲۷، ۱۳۸۳
سهشنبه، آبان ۲۶، ۱۳۸۳
فراخوان به تظاهرات
افغانستان و ايران از جمله کشورهايى هستند که در دو دهه اخير هيچ نشانى از رعايت حقوق انسانى در آنها ديده نشده است.
جنگ داخلى و قبيله اى، سلطه اسلام سياسى از نوع حکومت طالبان و آخرينش از سوى آمريکا يکى پس از ديگرى بانى اصلى آوارگى ميليونى، کشته شدن هزاران نفر از شهروندان افغانستان و خانه خرابى براى مردم آن کشور گرديد. هنوز هيچ درجه اى از امنيت وآسايش، در زندگى مردم افغانستان ايجاد نشده است. با اين وجود دول اروپايى از جمله دولت سوئد از خواست حق پناهندگى آنها خوددارى ميکنند.
دوشنبه، آبان ۲۵، ۱۳۸۳
یکشنبه، آبان ۲۴، ۱۳۸۳
متاسفانه عصر جديد آغاز دوره تقابل اسلام و غرب و يا بهتر بگوئيم اسلام و دمكراسي شده و به قول فوكوياما در دوره تضادي به بدترين شكل موجود رسيده ايم.
جمعه، آبان ۲۲، ۱۳۸۳
تسليم
خدايا براي اين ايمانم را به تو از دست ميدهم كه ديگر براي من به گوري بي صدا تبديل شده ائي كه من ارزويش را دارم .
اين جمله ائي از بازيگر فيلم تسليم ساخته كارگردان هلندي ميباشد كه هفته پيش به قتل رسيد.
قسمت اول فيلم با باز كردن سجاده نماز و خواندن ركعت اول آن توسط بازيگر آغاز شده و در همين حال دوربين بر پيكر نيمه عريان وي به حركت در مي آيد و سپس درد دل و شكايت از زندگي خشك و بي روح و جريان ازدواجهاي اجباري ودلدادگي وي به شخصي به نام رحمان و چگونگي فشار خانواده در ازدواج وي با شخصي به نام عزيز شروع ميگردد و داستان با گفتگوي او با خدا ادامه ميابد و دوربين لحظاتي بر آيات نوشته شده بر تن عريانش به حركت در مي آيد.
داستان با شرحي كه بازيگر از چگونگي تجاوز عموي خودبه او مينمايد دنبال ميگردد و....
اينها قسمتي بود از ديالوگهاي رد و بدل شده فيلم تسليم كه ميتوانيد قسمت اول آن را با قدري صبر و حوصله در اينجا ببينيد .
لازم به ذكر ميباشد كه اين فيلم با همكاري گوك و دوست و نماينده مجلس هلند خانم عيان هيرسي علي ساخته شده و بواسطه آن نماينده مذكور و بازيگر فيلم نيز تهديد به قتل شده اند و همچنين دولت هلند به اعلان رسمي مقابله با بنياد گراهاي اسلام پرداخته و نيز بحثها بر سر چگونگي پذيرش مهاجرين و پناهندگان اغار شده است .
ياد آوري ميگردد كه اولين قتل سياسی مشابه در هلند در سال 2002 به دست بنيادگرايان مسلمان اتفاق افتاد. پيم فورتن ( در لينك داده شده به صفحه مربوطه با عكسي از دو نفر مقتول مواجهه ميشويد كه در آن گفته ا ئي از قول فورتن خطاب به ون گوك با اين مضمون نقش بسته است كه :
اين قابل ياداوري و به خاطر ماندني است كه ، من علاقه مند به دانستن اين موضوع هستم كه بدانم اين قضيه چند بار ديگر اتفاق خواهد افتاد ) سياستمدار راستگراي هلند که به اسلام ستيزی و مخالفت با ورود مهاجران وپناهندگان شهرت داشت به قتل رسيد. اين قتل پس ازدو سال دومين قتل سياسی در هلند بود
پنجشنبه، آبان ۲۱، ۱۳۸۳
احمد حسينی، مدير کل دفتر امور اتباع بيگانه در وزارت کشور ايران، به بی بی سی گفت همانگونه که مقامات سازمان ملل گفته اند افغانهايی که به ايران گريخته اند اکنون ديگر پناهنده محسوب نمی شوند چرا که کشورشان دارای دولت جديد و امن است.
چهارشنبه، آبان ۲۰، ۱۳۸۳
سهشنبه، آبان ۱۹، ۱۳۸۳
دوشنبه، آبان ۱۸، ۱۳۸۳
شنبه، آبان ۱۶، ۱۳۸۳
عوام و عوامي گري را صفتي برازنده مردم آمريكا كه ادعا ميكنيم حرف اول دنيا ميباشد و صاحب يكي از قويترين دمكراسي هاي دنياست نميدانم .
در مقام پاسخ به شما و علم شما و تجربه و دانش شما نيستم ولي وقتي بعضي از مقالات و نوشته هاي شما رو ميخوانم يا مرور ميكنم براي لحظه اي در فكر فرو ميروم كه ايا اين نيز حرفهاي معلم دانا و بازيگر سينماي سياست و تفكر است .?
تصورم اينست كه نيازي به خواندن تايمز و ديدن برنامه اي از شبكه هاي تلويزيوني انگليس نباشد تا هر آنكه بخواهد تفكر كند اينست خدا كه جامعه آمريكا را نگه داشته است ، چه در بعد مذهبي و خرافه پرستي كه شما به آن اشاره داشتيد و چه از رفتار و گفتار بوش قلدر و به عبارت عوام - زور گوي كه بيان ميدارد خدا آمريكا را نگه ميدارد .
آيا تصورمان بايد اين باشد كه براستي در دنياي بيل گيتز من و شما و عصر دهكده جهاني كه چه عرض كنم ، عصر خانه جهاني كه حالا شايد بيشتر كاربرد داشته باشد ، مردم هنوز عكس مار را قبول ميكنند ؟
براستي حقيقت كدام است ؟ به حرف آقايان نقره كار و متكي و غيره كاري نيست ... به عوام و عوامي گري هم كاري نيست ... به ويران شدن بزرگترين برجهاي تجارت دنيا ( كه در عصر زمام اين رياست جمهور اتفاق افتاد و اگر قرار بود كه آراء مردمي نيز به سويش سرازير نگردد ، كه قطعا بايد چنين ميشد) نيز كاري نيست ...
دنبال حقيقتي باشيم كه خودمان به كيسه تفكر مردم سرازير نكنيم كه اگر بوش انتخاب ميگردد مردم ما خوشحال تر ميشوند ، چرا كه اين به قول شما عوام تفكرشان اينست كه آنوقت دمكراسي را در پشت كوله پشتيهاي سربازان آقاي بوش و متحدان احتماليش به ايران خواهد آمد.
چرا كساني كه تريبون در اختيار دارند و حداقل مردم دوره بيل گيتز به خواندن و شنيدن مطالبشان ميپردازند ، بايد اين تفكر را در ذهن جوانان مملكت من بنشانند تا ديگران به واسطه اين امر سوء استفاده خودشان را بيشتر نمايند و با خود بگويند : حالا كه خودشان راضي به اين امر هستند چرا ما آنها را مثل افغانستان و عراق و ... غيره نكنيم ؟
تصور من اينست كه ما نه عراقيم و نه افغانستان . احساس وطن دوستي و وطن پرستي به معناي ناسوناليست بودن دو آتيشه را ندارم ، اين حرفي است كه با مراجعه به تاريخ و پيشنه ملت ايران ميتوان به ابعاد آن اشاره داشت . حرفم اينست كه تاريخ ما را به قضاوت نشسته ايد ...
به سالهاي دهه شصت اشاره كرديد كه تااين زمان چندين دوره از رياست جمهوريهاي ايالات متحده گذشته است و ما هنوز اندر خم يك كوچه ايم .
من از ايرانم آرزوي دمكراسي هند را دارم ... من از ايرانم وآرزوي توسعه در زمينه هاي فن آوري و عصر نوين اقتصادي دارم و ما از ايرانمان بايد هماني را بخواهيم كه لياقت آن را داشته باشيم .
داشتم نگاهي به تاريخچه روساي جمهور اين كشور حرف اول ميكردم كه شما نيز اشاره داشته ايد كه ما چه بخواهيم و چه نخواهيم بايد آن را قبول كنيم - براستي در دوران كلينتون چه اتفاقي افتاد كه ثمره اش به ما برسد كه مشابهه آن در دوران بوش نيفتاده باشد ؟
خودتان به باخت نيكسون جمهوري خواه از كندي دمكرات اشاره نموده ايد و دوباره به دوره پيروزي نيكسون بر دمكراتها، و انوقت صحبتي از عوام و عوام فريبي در پيش رو نداشته ايم و يقينا در زمان قبل از انفجار داده ها و اطلاعات و به قول شما بيل گيتز همه مردم دانا و عاقل و نخبه و فرهيخته بودند ؟
حكومت ايران را در زمان پيروزي كندي حكومتي خود كامه خوانده ايد و بعد هم بيان ميداريد كه : گيرم به هر حال اصل فشار کندی اين نتيجه را داد که شاه زحمت اصلاحات را پذيرفت گيرم از واشنگتن خواست که خودش آن را رهبری کند و کندی [ به ويژه جانشنيش جانسون ] پذيرفتند و اصلاحات مشهور به انقلاب شاه و مردم شکل گرفت که حادثه مهمی در تاريخ رشد اقتصادی و اجتماعی کشور بود. گيرم جنگ ويتنام و مرگ کندی نگذاشت که اصلاحات سياسی اصلی و ساختاری شود که به نظر بسياری از کارشناسان اگر می شد نيازی به انقلاب نبود.
اگر قبول داريد كه ينگه دنيا در دنيا تاثير گزار است و به قول شما پرونده ايران نيز روي ميزشان است ، پس چرا غصه ميخوريم كه عوام به ما حمله ميكند و ما درسته در دهانش خواهيم بود و دوباره سالها قصه تكراري از صفويه به اين طرف در مملكتمان تكرار خواهد شد... و اگرهم باور داريم كه مردمان ما بر خود و بر نفس خويش قائم به ذاتند و خودشان ميخواهند به نمك گاندي دست دراز كنند ، نبايد از اصلاحات خاتمي و حرفهاي گنجي و سخنان
بهنود عزيز تكرار ميكنم كه خودم را در مقام پاسخ به شما نميبينم و اين نوشته را يك متني قلمداد كنيد كه حرف دل يك جوان ناپخته امروزي است كه از دست پيشينيان و افكار قرون وسطي انها به نهايت راه رسيده ... نوشته ائي از كسي كه وقتي در مقام مقايسه شاه و خاندان پهلوي با بقيه بر مي آيد و از آنها نه به خاطر تمامي كارهايشان ، بلكه به اندازه كرده هايشان براي آن مملكت تعريف ميكند ، و به قول فرح ديبا حداقل در زمان حكومت پهلوي اندك عزت و احترامي نزد ديگران داشتيم، متهم ميگردد كه آدم متحجريست و حرف استاد ارجمندم دكتر ازغندي را به ياد ميآورم كه با چه تاب و تواني بر سر كلاس تاريخ مشروطيت ميخواست به ما بفهماند كه سكه دو رو دارد .
به نظر شما سكه چند رو دارد ؟
جمعه، آبان ۱۵، ۱۳۸۳
پنجشنبه، آبان ۱۴، ۱۳۸۳
چهارشنبه، آبان ۱۳، ۱۳۸۳
سهشنبه، آبان ۱۲، ۱۳۸۳
دوشنبه، آبان ۱۱، ۱۳۸۳
دولت سوئد يک دوم پناهندگان مستقر در کمپ الکرامه را پذيرفت
روز چهارشنبه ٢٧ اکتبر يک مقام کميسارياى پناهندگان سازمان ملل اعلام کرد که دولت سوئد يک دوم پناهندگان مستقر در کمپ الکرامه را پذيرفته و تا هفته آينده ٣٨٤ پناهنده از اين منطقه به سوئد انتقال ميابند. اين يکى از شيرين ترين خبرهايى بود که در طول فعاليتهاى ١٠ ساله ام با فدراسيون سراسرى پناهندگان ايرانى دريافت کرده ام.
از نخستين بارى که تلفن من زنگ زد و صداى لرزان مردى را که مى گفت به ما کمک کنيد به بچه هاى ما رحم کنيد ما را نجات دهيد، بخاطر کودکانمان، تا زمان دريافت اين خبر ١٨ ماه پر از کار و تلاش و دلهره و اضظراب بود. سربازان اردنى صدها پناهنده ايرانى که بدنبال جنگ آمريکا و عراق از ناامنى و درياى بى حقوقى فرار گرده بودند و بسوى اين کشور رو آورده بودند را متوقف کرده و اجازه ورود به خاک اردن را به آنها نميداند.
اين پناهندگان همراه با کودکانشان در صحراى سوزان و پر از مار و عقرب الکرامه بدون حتى چادر و سرپناهى دست يارى به فدراسيون سراسرى پناهندگان ايرانى دراز کردند.