سه‌شنبه، آذر ۱۰، ۱۳۸۳

اخراج يك پناهجو ديگر از سوئد


سايت استكهلميان خبر از اخراج حسن عبدي ، پناهجوي پنجاه ساله ايراني از كشور سوئد را عنوان نموده كه ميتوانيد در اين قسمت آن را مطالعه كنيد .

دوشنبه، آذر ۰۹، ۱۳۸۳

دعوت از فدراسيون پناهندگي در همكاريهاي بين المللي


...... كاروان در نامه خود به فدراسيون نوشته است: " همناگونه كه مطلعيد اخيرا اتحاديه اروپا طرحي براي اخراج وسيع و توده اي پناهجويان در دستور كار دارد. اتحاديه اروپا بودجه اي بالغ بر ٣٠ ميليون يورو براي سالهاي ٢٠٠٥ و ٢٠٠٦ براي اخراج پناهجويان از اروپا اختصاص داده است. همزمان با بحث هاي درون اتحاديه اروپا پيرامون ايجاد كمپ هاي پناهندگي در شمال آفريقا و جمهوري هاي سابق شوروي موضوع ديپورت گسترده و توده اي پناهجويان نيز بعنوان پيش درآمد ايجاد اروپايي آزاد از پناهنده و مهاجر در نطر گرفته شده است. شهر هامبورگ آلمان قرار است نقش مهمي در سازماندهي و اجراي اين پروژه ضدانساني بعهده گيرد ......


یکشنبه، آذر ۰۸، ۱۳۸۳

فراخوان ملي برگزاري رفراندم


چرا به اين صفحه لينك دادم ؟


از آنجائي كه هميشه اعتقاد به مسئله آزادي و حق انتخاب توسط مردم كشورم ، برايم داراي جايگاه ويژه ائي بوده است ، به اين تلاش و كوشش نوين و لايق در سمت راست صفحه ام لينك ميدهم .


برايم تفاوت نميكند، چه كسي ميگويد ! برايم مهم است كه چه ميگويند


حکومتی که با تکيه بر آرای اکثريت ملت و بر اساس حفظ تماميت ارضي و منافع ملی و ايجاد روابط مسالمت آميز با جامعه جهانی و تکيه بر ارزش های فرهنگی و اقتصادی ايران بتواند کشور را به ساحل نجات رهنمون شود... در حرف و شعار قشنگ است و بايد براي به ظهور رساندنش ، همت عالي نمود . اميدوارم كه امضاء كنندگان اين نوشته به مسئوليت عظيم و دشوار اين بار سنگين آگاه باشند . امضاء كنندگان چه چپ باشند و چه راست ، چه سلطنت طلب باشند و چه جمهوري خواه و ... بايد براي ايجاد چنين شعاري همت كنند تا هر چه سريع تر صورت بالقوه به خود بگيرد .

شنبه، آذر ۰۷، ۱۳۸۳

هيچ كس نيايد لبهاي خود را بدوزد



... اما شخصا تحت هيچ شرايطى و به هيچ دليلى با دوختن لب و زدن رگ دست يا اعتصاب غذا و امثال آن موافق نيستم. اين عين خود آزارى است ....



لينك امروز



جمعه، آذر ۰۶، ۱۳۸۳


ابي
خليج فارس


چه خوب ميشد كه ابي الان يه برنامه تو دوبي اجرا ميكرد و مردم هم به پشتيباني از حركت ملي و ميهني مخالفت با خوانده شدن خليج فارس با عنوانهاي ديگر ، دربرنامش شركت ميكردن و اين آهنگ قشنگ رو با صداي بلند دوباره ميخوندن.



پنجشنبه، آذر ۰۵، ۱۳۸۳

تقاضای پناهندگی هنرمندان کوبايی از آمريکا

چهل و سه نفر از 46 عضو يک گروه موسيقی و رقص کوبائی که در لوس آنجلس برنامه اجرا می کنند، خواهان دريافت پناهندگی سياسی در آمريکا شده اند. سفارت آمريکا در برلن، درخواست مشابه شش عضو ديگر گروه را پذيرفت. گفته می شود از زمان به قدرت رسيدن فيدل کاسترو در سال 1959، اين بزرگترين فرار جمعی از کوبا به آمريکا است.

اصل مطلب

لينك امروز

چهارشنبه، آذر ۰۴، ۱۳۸۳

وضعيت حقوقى كودكان پناهجو در آلمان


كارنامه آلمان ۱۵ سال پس از تصويب ”كنوانسيون حقوق كودك“ درخشان نيست. در آلمان حقوق پايه‌اى كودكان، مانند حق برخوردارى از آموزش مجانى در مدارس، مدام مورد تهديد است. بر شمار كودكانى كه به دام فقر گرفتار مىآيند روز به روز افزوده مى‌شود. ”جامعه حقوق بشر آلمان“ كه متشكل از ۴۵ سازمان مدافع حقوق بشر است هشدار مى‌دهد كه به ويژه وضعيت كودكان پناهنده در آلمان وخيم است. در روز ۱۹ نوامبر نمايندگان اين ۴۵ سازمان در برلين گرد آمدند و در باره وضعيت حقوق كودكان در آلمان به بحث نشستند.


سه‌شنبه، آذر ۰۳، ۱۳۸۳

پديده مهاجرت و مهاجران در آلمان


درصد از جمعيت آلمان را اتباع خارجی تشكيل ميدهند كه اكثرا به عنوان مهاجر به اين كشور آمده و در اينجا مقيم شده اند. در سالهای اخير بحث پيرامون مهاجران و چگونگی مهاجرت به آلمان، آنچنان حاد شده كه چندی پيش قانونی زير عنوان قانون مهاجرت از مجلسين كشور گذرانده و برای توشيح رئيس جمهور آماده شده است .


دوشنبه، آذر ۰۲، ۱۳۸۳

به كي بايد اطمينان كرد ؟


تكليف اين پناهندگان با خودشون كه معلوم نيست - هيچ ، با كشورهاي محل اقامت موقتشون هم كه معلوم نيست - هيچ ، با سازمان ملل و ادارات وابسته به اونو و خدمه اون هم كه اينجوري معلوم ميشه !

یکشنبه، آذر ۰۱، ۱۳۸۳

وزيران كشور اتحاديه اروپا و مسئله خارجيان


.....در اين ارتباط اهميت امكان انطباق زندگى مهاجرانى كه در اتحاديه اروپا زندگى مى كنند، با بيشتر محل سكونتشان افزايش مى يابد. به همين جهت وزراى كشور دولت هاى عضو اتحاديه اروپا، در روز جمعه اين هفته گردهم آمدند تا اصول پايه اى را تصويب كنند كه بر مبناى آن شرايط انطباق زندگى مهاجران در اين كشورها تسهيل گردد. آن ها در به تصويب رساندن ۱۱ ماده به توافق رسيدند. بر مبناى اين تصميم گيرى، مهاجران موظفند كه ارزش هاى پايه اى در اتحاديه اروپا را به رسميت بشناسند ....




(باز هم مطلبي دال بر عوام نخواندن مردم آمريكا در انتخاب بوش )
همين مطلب در صفحه شخصي آقاي دادخواهان

شنبه، آبان ۳۰، ۱۳۸۳

وبلاگ پناهندگي هم آواره است


امروز آغاز سومين سال فعاليت اين وبلاگ ميباشد . در طول دو سال گذشته تمامي تلاش خود را در ارتباط با جمع آوري اخبار و اطلاعات مربوط به پناهندگي نمودم و اميدوارم كه در اين مسير كمكي هر چند كوچك در ارتباط با اطلاع رساني اينترنتي انجام داده باشم . اگرچه در برخي از مواقع به خبرهاي مرتبط با پناهندگي و يا بدون ارتباط با آن نيز چند خطي نوشته ام و اين به ان خاطر بود كه موضوع انتخابي و پرداختن به ان داراي محدوديتي ميباشد كه از نام وبلاگ نيز به خوبي نشان داده ميشود .


در طول دو سال اخير لطف دوستان با نظرات و ايميلهاي ارسالي شامل حالمان بوده است و تا جائي هم كه وقت مرا ياري نموده باشد كسي را بي پاسخ نگذاشته ام مگر آناني كه اين حقيررا با اشخاص پرورانده شده در ذهنشان ، اشتباه فرض كرده بودند .


در اين مدت بنا به دلائلي داراي صفحه ائي كه تمامي اختياراتش در دست خودم باشد، نشدم و اجبارا از هاست هاي رايگان استفاده كردم كه به سهم خودم از هر سه آنها سپاسگزارم . خانه اول و ميزبان اول به رشد وبلاگ نويسي فارسي در اينترنت كمك نمود و من هم در اين وادي بي نصيب از آشنائي با اين پديده مهم و زيباي قرن حاضر نماندم .


خانه دومم كه بنا به دلائلي از ادامه فعاليت باز ماند و خانه سوم - همين صفحه - اين حقير را كماكان در خدمت شما نگه داشته تا اگر عمري باقي بود با هاست هاي غير رايگان در انجام خدمتمان به خوانندگان ادامه دهيم .


به هر حال اين آوارگي برازنده نام وبلاگ باشد يا نه ، قضاوتش به شما سپرده ميشود .كماكان اينجانب را از نظرات ارزشمند خود بي نصيب نگزاريد .





معرفي اين وبلاگ در صبحانه


جا دارد از تمامي دوستان وبلاگ نويس كه در شناسائي اين وبلاگ به خوانندگان تلاش نمودند ، سپاسگزاري نمايم، به ويژه دوست گرامي و گرانقدرم آقاي تمدن كه با همت عالي ايشان تعداي وبلاگ از جمله وبلاگ پناهندگي در يكي از صفحات اينترنتي ، معرفي گرديدند .




سپاسگزار همه دوستان

جمعه، آبان ۲۹، ۱۳۸۳

مهاجرت يا فرار مسلمانان !


اين مطلب كه مربوط به چند روز قبل است مروري دارد به تاريخچه مهاجرت يا به قول نويسنده فرار مسلمانان به امريكا .


نوشته علي طايفي را در اينجا بخوانيد .

پنجشنبه، آبان ۲۸، ۱۳۸۳

سوئد بايد در قوانين پناهندگى اش تغيير ايجاد کند

مصاحبه فرشاد حسينى با کيميا پازوکى دبير فدراسيون در استکهلم در باره تحصن پناهجويان را در اين قسمت بخوانيد .

چهارشنبه، آبان ۲۷، ۱۳۸۳

چه كسي مقصر است ، تروريست يا مقتول



..... مخاطب فيلم‌ساز کيست: مردم کشورش، يا عدّه‌ای قليل از پناهجويان؟ آيا اين‌گونه پرتوقع‌ و معترض بودن بعضی از مسلمانان، خود گواه روشنی بر رعايت حقوق انسانی آن‌ها در غرب نيست؟ اگر دولت يا جامعه‌ی ميزبان اهل مدارا نبود، اگر برای حرف آن‌ها گوش شنوايی نداشت، اگر مسلمانان احساس آزادی در انديشه و امنيت در کلام نمی‌کردند، باز هم چنين صريح لب به اعتراض می‌گشودند؟ آيا آن‌ها در زادگاه خودشان هم همين‌طور شجاع بودند، و يا نه، به محض احساس خطر فرار را بر قرار ترجيح دادند و به غرب پناهنده شدند؟ .....




نوشته ائي از مجيد زهري را در باره قتل فيلمساز هلندي و ارتباطش را پناهندگي در اينجا مطالعه نمائيد .


لينك امروز ( بدون شرح )

سه‌شنبه، آبان ۲۶، ۱۳۸۳

فراخوان به تظاهرات


افغانستان و ايران از جمله کشورهايى هستند که در دو دهه اخير هيچ نشانى از رعايت حقوق انسانى در آنها ديده نشده است.


جنگ داخلى و قبيله اى، سلطه اسلام سياسى از نوع حکومت طالبان و آخرينش از سوى آمريکا يکى پس از ديگرى بانى اصلى آوارگى ميليونى، کشته شدن هزاران نفر از شهروندان افغانستان و خانه خرابى براى مردم آن کشور گرديد. هنوز هيچ درجه اى از امنيت وآسايش، در زندگى مردم افغانستان ايجاد نشده است. با اين وجود دول اروپايى از جمله دولت سوئد از خواست حق پناهندگى آنها خوددارى ميکنند.

اصل مطلب

لينك امروز

دوشنبه، آبان ۲۵، ۱۳۸۳

احتمال عفو و بخشودگي به مهاجران و پناهندگان در آمريكا


سايت استكهلميان خبر از عفو عمومي پناهندگان غير مجاز و مهاجراني داده است كه به صورت غير قانوني در اين كشور زندگي ميكنند .

اصل مطلب

پديده مهاجرت و جابجائي انسانها در طول تاريخ يكي از مهمترين دستاوردهاي بشر بوده كه موجبات رشد اقتصادي و اجتماعي و گهگاهي نيز موجبات نا همگوني را در برخي از پديده هاي روز مره زندگي به همراه داشته است .

یکشنبه، آبان ۲۴، ۱۳۸۳

بايد تاسف خورد آقاي بهنود - قسمت دوم



خواستم به قسمت دوم مطلبم در باب نظر انديشمند وبلاگ نويسمان ، بهنود ديگر اشاره كنم كه ديدم خودشان در صفحه شخصي خود به منتقدان نوشته عوام و عوامي گري بر انتخابات آمريكا پيروز شد ، دنبالكي (به قول خودشان ) نوشته اند.



لازم ميدانم تا در قسمت دوم از نقدي بر عوام خطاب كردن مردم به نكاتي چند اشاره نمايم .



پس از حملات يازده سپتامبرموج گسترده ائي از تبليغات ضد اسلام گري و به قولي اسلام گراي راديكالي آغاز شد ، چرا كه آمريكا و دوره رياست جمهوري بوش به سختي توان هضم قضيه حمله هاي باور نكردني به خاك امريكا و آنهم چنين نقاط حساسي را ميتوانست داشته باشد.



در اين خصوص همين بس كه راديو دولتي بي بي سي در گزارش اوليه ساعات پس از حمله بيان داشت كه بالاخره پاي تروريست به آمريكا نيز رسيد و اين يعني تعجب از اينكه كشوري با عظمت آمريكا و نيروهاي امنيتي ويژه نيز خلل ناپذير نيست .
پس از آن حملات ايالات متحده بر عليه مبارزه با تروريسم به افغانستان و بعد از آن به عراق كشيده شد و در اين وادي تظاهرات ميليوني عليه بوش و دولت وي آغاز گرديد و مردم سراسر دنيا علي الخصوص اروپا ، به رهبري فرانسه و آلمان به خيابانها آمده و اين عمل را ناپسند خوانده و خواستار رفتار مسالمت آميز و برخورد مناسب با اين جريان شدند.



اين مخالفتها در حالي صورت ميگيرد كه تمامي دولتهاي ضد جنگ و سربازان بسياري از كشورهاي دنيا هنوز كه هنوز است در اين دو كشور در حال رفت و آمد ميباشند .



تقريبا در گزارشها خبري روزانه از سرويسهاي خبري دنيا به وقوع حملات انتحاري در گوشه و كنار دنيا اشاره ميشد( هنوز هم ميشود ) و روزانه جان صدها نفر در خطر مرگ قرار گرفته و سر رشته تمامي اين حملات به اسلام گرايان تند مزاج و برخاسته از فرهنگ خشك و خشن عرب بر گرداننده ميشود .



اسپانيا كه نخست وزير آن دوره اش با آمريكا و انگلستان همصدا شده بود از گزند اين حملات در امان نماند و تعدادي از مردم بيگناه اين كشور تاوان غلط سياست مداران خود را دادند .
بعد از آن دوره گروگانگيري در عراق و اين طرف و آن طرف آغاز گرديد كه بد ترين شكل ممكن خشونت مسلمانها را با بريدن شنيع سر انسانها به رخ جهانيان كشاند و تا كنون نيز ادامه دارد و خلاصه در اقصي نقاط دنيا ميبينيم كه اين مسلمانها هستند كه به سيبل پيكان دولتهاي ضد تروريست تبديل گشته اند ...



استراليا و اروپا و آمريكا و... همه و همه بر ضد جهان اسلام و اسلامي گري همصدا شده اند تا بر عليه خشونت دوران اسلام محمدي مبارزه كند .



در كشوري كه من زندگي ميكنم ( بلژيك ) حزب و گروه تند رو سياسي آن توانسته عليرغم مخالفتهاي دولتي از نظر مردم حائز رتبه اول انتخابات شهرداريها گردد و اين در حالي است كه اين گروه شعاري جز مخالفت با اقليت مراكشيهاي مسلمان و مهاجرين قانوني و غير قانوني نداشته و از دهه شصت تاكنون كه پاي مهاجرين مراكشي را آنهم براي استثمار به كشورش باز كرده ، با اتخاذ روشهاي غلط شهروندي نتوانسته جلوي انها قد علم كند و هر روزه در رسانه هاي اين كشور گروهها تند رو اسلامي عليه حقوق شهروندي آنها به محاكمه كشيده ميشوند .



در هلند نمونه بارزش چند روز قبل از اين اتفاق افتاد و ديديم كه باز به بد ترين روش ممكن انتقام از ساخته شدن فيلمي گرفته شد كه كارگردان آن به آيات قران و با نوشته شدنش بر روي بدن برهنه يك زن به قتل رسيد و داستان مراكشيها و سورينامي هاي مسلمان هلند نيز در اين كشور سر دراز دارد و تهديدهاي عملي بر عليه اين نگرشها بالقوه ميگردد .



و خلاصه كار به جائي ميرسد كه من و امثال من نوعي ،اگر چه تفكر ميكنيم كه بگزاريد اين دولتهاي با لياقت و توانا ( كه شايد لياقتشان را مديون من و ممالكي چون كشورهاي تحت ستم و عقب نگه داشته شده باشن ) تاوان ستمگرائي و جور و ظلمي را كه تاريخ شاهد روا شدنش به ما بوده را به اين طريق بدهند .
اين تفكر جاي شك ندارد كه در دوران منطق و عقل جائي ندارد و اين جانب نيز به خود خرده ميگيرم ....
ولي حرفم اينست بهنود عزيز كه چرا بايد اينگونه مردم عوام به حزبهاي راسيستي خود ايمان بياورند و مبارزه با اسلام و اسلامگرائي را بر همه چيز ترجيح بدهند ... حرفم اينست بهنود گرامي و تمامي افرادي كه مردم امنيت خواه دنيا را عوام و حمايت گران امنيت آنها را عوامي گري خطاب ميكنند ( اين عده با وجود تفكرات قبل خودشان نسبت به حكومتهاي جمهوري خواهان و دمكراتها باز هم در تازه ترين نوشته اشان اشاره ميكنند كه :


يادتان باشد که اسراييل هرگز با ايران وارد جنگ نشده و در واقع هيچ ضرر مستقيمی به ايران نزده است، در صورتی‌ که آمريکا و انگليس در صد سال گذشته کلی بطور مستقيم به ايران ضرر زده‌اند. آيا حکومت ايران فکر مي ‌کند مردم خرند و اين چيزها را نمی‌فهمند؟ )



جاي شك ندارد كه بوش را مردم خواستند تا بگويند وثابت كنند كه پاسخ كلوخ انداز سنگ است .اگر ديروز صدها نفر در برجهاي تجارت جهاني با زندگي خود وداع كردند، امروز دنيا با يكپارچه شدنش بر عليه اسلامگرائي بنيادي به پا ميخيزد تا به اثبات برساند كه ما نه يك سنگ بلكه پاسخمان را با كوهي از سنگ به شما ميدهيم .



براي آنان كه هنوز گفتگوي تمدنهاي خاتمي را با برخود تمدنهاي هانتيگتون نميتوانند هضم كنند و دنبال تحليل نيز برايش ميگردند متاسفم و براي خود نيز تاسف ميخورم كه چرا بايد به چنين بن بستي در عصر دادهاي تكنولوژي برسم ، عصري كه در آن به جاي استفاده از ابزار و وسائلس به نفع بشريت ، تمامي چيزها به نابودي او مي انجامد.
متاسفانه عصر جديد آغاز دوره تقابل اسلام و غرب و يا بهتر بگوئيم اسلام و دمكراسي شده و به قول فوكوياما در دوره تضادي به بدترين شكل موجود رسيده ايم.


اري اينست كه امنيت مردم و امنيت خواهي آنان را از دولتهايشان نبايد به پاي امي بودن و يا عواميگري آنان خطاب نمود ، بلكه بايدعلل و ريشه اين انتخاب را جويا شد و اين مسئله را ذهن نشاند كه امروزه برقراري و ايجاد و امنيت براي شهروندان يك كشور يكي از مهمترين وظائف دولتها است. پاينده باشيد
نكته تكميلي :



اين نوشته نيما راشدان را هم بخوانيد شايد بد نباشد



« هربار دمکراتها به قدرت رسيده اند ، آزادي در ايران بيشتر شده و بر عکس جمهوريخواهان به استبداد در ايران کمک کرده اند »



به باور من فردي که براي اولين بار چنين استدلال کرده يا خود « دانش آموخته نهضت سواد آموزي » است و يا مخاطب خود را « سواد آموز » مي پندارد. اين حرف درست مثل اين است که بگوييم : « چون هري ترومن از حزب دمکرات فرمان بمباران اتمي هيروشميا و ناگازارکي را امضاء‌ نمود - اگر به جان کري راي دهيد ، مسلما از فردا جنگ هسته اي به راه خواهد افتاد » يا اينکه مثلا « چون ابي لينکلن مبارز عليه برده داري ، رهبر جمهوري خواه ايالات متحده بود ، با انتخاب جان کري دوباره سياهان آمريکا را به غل و زنجير خواهند بست .

جمعه، آبان ۲۲، ۱۳۸۳


تسليم



خدايا براي اين ايمانم را به تو از دست ميدهم كه ديگر براي من به گوري بي صدا تبديل شده ائي كه من ارزويش را دارم .

اين جمله ائي از بازيگر فيلم تسليم ساخته كارگردان هلندي ميباشد كه هفته پيش به قتل رسيد.

قسمت اول فيلم با باز كردن سجاده نماز و خواندن ركعت اول آن توسط بازيگر آغاز شده و در همين حال دوربين بر پيكر نيمه عريان وي به حركت در مي آيد و سپس درد دل و شكايت از زندگي خشك و بي روح و جريان ازدواجهاي اجباري ودلدادگي وي به شخصي به نام رحمان و چگونگي فشار خانواده در ازدواج وي با شخصي به نام عزيز شروع ميگردد و داستان با گفتگوي او با خدا ادامه ميابد و دوربين لحظاتي بر آيات نوشته شده بر تن عريانش به حركت در مي آيد.


كارگردان مقتول هلندي




داستان با شرحي كه بازيگر از چگونگي تجاوز عموي خودبه او مينمايد دنبال ميگردد و....

اينها قسمتي بود از ديالوگهاي رد و بدل شده فيلم تسليم كه ميتوانيد قسمت اول آن را با قدري صبر و حوصله در اينجا ببينيد .

لازم به ذكر ميباشد كه اين فيلم با همكاري گوك و دوست و نماينده مجلس هلند خانم عيان هيرسي علي ساخته شده و بواسطه آن نماينده مذكور و بازيگر فيلم نيز تهديد به قتل شده اند و همچنين دولت هلند به اعلان رسمي مقابله با بنياد گراهاي اسلام پرداخته و نيز بحثها بر سر چگونگي پذيرش مهاجرين و پناهندگان اغار شده است .

ياد آوري ميگردد كه اولين قتل سياسی مشابه در هلند در سال 2002 به دست بنيادگرايان مسلمان اتفاق افتاد. پيم فورتن ( در لينك داده شده به صفحه مربوطه با عكسي از دو نفر مقتول مواجهه ميشويد كه در آن گفته ا ئي از قول فورتن خطاب به ون گوك با اين مضمون نقش بسته است كه :

اين قابل ياداوري و به خاطر ماندني است كه ، من علاقه مند به دانستن اين موضوع هستم كه بدانم اين قضيه چند بار ديگر اتفاق خواهد افتاد ) سياستمدار راستگراي هلند که به اسلام ستيزی و مخالفت با ورود مهاجران وپناهندگان شهرت داشت به قتل رسيد. اين قتل پس ازدو سال دومين قتل سياسی در هلند بود

پنجشنبه، آبان ۲۱، ۱۳۸۳

قطع كمكهاي ايران به پناهندگان افغاني


مقامات ايران گفته اند که پناهندگان افغان ساکن ايران از اين پس از سوی دولت يارانه دريافت نخواهند کرد.



احمد حسينی، مدير کل دفتر امور اتباع بيگانه در وزارت کشور ايران، به بی بی سی گفت همانگونه که مقامات سازمان ملل گفته اند افغانهايی که به ايران گريخته اند اکنون ديگر پناهنده محسوب نمی شوند چرا که کشورشان دارای دولت جديد و امن است.


چهارشنبه، آبان ۲۰، ۱۳۸۳

خطرات امنيتي در برنامه لاتاري آمريكا


تحقيقات بازرس كل نشان داد كه نكات آسيب پذير چندی از نظر امنيتی در برنامه قرعه کشی رواديد وجود دارد. اين برنامه به نحوی طراحی شده كه مهاجرت از كشورها و مليت هايی را به ايالات متحده تشويق كند كه به نسبت بايسته در آمريكا حضور ندارند؛ و لذا به شهروندان آن ممالك اين فرصت را ميدهد كه رواديد مهاجرتی را از طريق بخت آزمايی و برنده شدن در قرعه كشی به دست آورند.


شهروندان كشورهايی كه از جانب وزارت خارجه آمريكا بعنوان بانی و حامی تروريسم معرفی شده اند ميتوانند در اين برنامه شركت كنند، اگر چه در حالت عادی بدست آوردن رواديد مسافرت به آمريكا برای آنان بسيار دشوار و محدود است. خانم پترسون تاكيد كرد كنگره نسبت به بستن اين راه اقدام نمايد و از اعطا اين فرصت به مهاجرين بالقوه دشمن و خطرناك جلوگيری كند.


سه‌شنبه، آبان ۱۹، ۱۳۸۳

درخواست يك خانواده مقيم تاجيكستان از سازمان پناهندگي


اعضای يک خانواده ايرانی مقيم شهر دوشنبه پايتخت تاجيکستان اعلام کرده اند، در صورت ادامه بی توجهی مسئولان نمايندگی کميساريای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان به سرنوشت آنان، دست به خودکشی خواهند زد.


دوشنبه، آبان ۱۸، ۱۳۸۳

زندگي در آمريكا و گفتگو با يك مهاجر امريكاي لاتين


طبق آمار اداره سرشماری آمريکا، در سه سال گذشته دو ميليون و سيصد هزار کارگر مهاجر به ايالات متحده آمده اند. نيمی از آنها بدون مجوز وارد شدند. 70 درصد از آمريکای لاتين بودند.


شنبه، آبان ۱۶، ۱۳۸۳

بايد تاسف خورد آقاي بهنود !

عوام و عوامي گري را صفتي برازنده مردم آمريكا كه ادعا ميكنيم حرف اول دنيا ميباشد و صاحب يكي از قويترين دمكراسي هاي دنياست نميدانم .

در مقام پاسخ به شما و علم شما و تجربه و دانش شما نيستم ولي وقتي بعضي از مقالات و نوشته هاي شما رو ميخوانم يا مرور ميكنم براي لحظه اي در فكر فرو ميروم كه ايا اين نيز حرفهاي معلم دانا و بازيگر سينماي سياست و تفكر است .?

تصورم اينست كه نيازي به خواندن تايمز و ديدن برنامه اي از شبكه هاي تلويزيوني انگليس نباشد تا هر آنكه بخواهد تفكر كند اينست خدا كه جامعه آمريكا را نگه داشته است ، چه در بعد مذهبي و خرافه پرستي كه شما به آن اشاره داشتيد و چه از رفتار و گفتار بوش قلدر و به عبارت عوام - زور گوي كه بيان ميدارد خدا آمريكا را نگه ميدارد .

آيا تصورمان بايد اين باشد كه براستي در دنياي بيل گيتز من و شما و عصر دهكده جهاني كه چه عرض كنم ، عصر خانه جهاني كه حالا شايد بيشتر كاربرد داشته باشد ، مردم هنوز عكس مار را قبول ميكنند ؟

براستي حقيقت كدام است ؟ به حرف آقايان نقره كار و متكي و غيره كاري نيست ... به عوام و عوامي گري هم كاري نيست ... به ويران شدن بزرگترين برجهاي تجارت دنيا ( كه در عصر زمام اين رياست جمهور اتفاق افتاد و اگر قرار بود كه آراء مردمي نيز به سويش سرازير نگردد ، كه قطعا بايد چنين ميشد) نيز كاري نيست ...

دنبال حقيقتي باشيم كه خودمان به كيسه تفكر مردم سرازير نكنيم كه اگر بوش انتخاب ميگردد مردم ما خوشحال تر ميشوند ، چرا كه اين به قول شما عوام تفكرشان اينست كه آنوقت دمكراسي را در پشت كوله پشتيهاي سربازان آقاي بوش و متحدان احتماليش به ايران خواهد آمد.

چرا كساني كه تريبون در اختيار دارند و حداقل مردم دوره بيل گيتز به خواندن و شنيدن مطالبشان ميپردازند ، بايد اين تفكر را در ذهن جوانان مملكت من بنشانند تا ديگران به واسطه اين امر سوء استفاده خودشان را بيشتر نمايند و با خود بگويند : حالا كه خودشان راضي به اين امر هستند چرا ما آنها را مثل افغانستان و عراق و ... غيره نكنيم ؟

تصور من اينست كه ما نه عراقيم و نه افغانستان . احساس وطن دوستي و وطن پرستي به معناي ناسوناليست بودن دو آتيشه را ندارم ، اين حرفي است كه با مراجعه به تاريخ و پيشنه ملت ايران ميتوان به ابعاد آن اشاره داشت . حرفم اينست كه تاريخ ما را به قضاوت نشسته ايد ...

به سالهاي دهه شصت اشاره كرديد كه تااين زمان چندين دوره از رياست جمهوريهاي ايالات متحده گذشته است و ما هنوز اندر خم يك كوچه ايم .

من از ايرانم آرزوي دمكراسي هند را دارم ... من از ايرانم وآرزوي توسعه در زمينه هاي فن آوري و عصر نوين اقتصادي دارم و ما از ايرانمان بايد هماني را بخواهيم كه لياقت آن را داشته باشيم .

داشتم نگاهي به
تاريخچه روساي جمهور اين كشور حرف اول ميكردم كه شما نيز اشاره داشته ايد كه ما چه بخواهيم و چه نخواهيم بايد آن را قبول كنيم - براستي در دوران كلينتون چه اتفاقي افتاد كه ثمره اش به ما برسد كه مشابهه آن در دوران بوش نيفتاده باشد ؟

خودتان به باخت نيكسون جمهوري خواه از كندي دمكرات اشاره نموده ايد و دوباره به دوره پيروزي نيكسون بر دمكراتها، و انوقت صحبتي از عوام و عوام فريبي در پيش رو نداشته ايم و يقينا در زمان قبل از انفجار داده ها و اطلاعات و به قول شما بيل گيتز همه مردم دانا و عاقل و نخبه و فرهيخته بودند ؟

حكومت ايران را در زمان پيروزي كندي حكومتي خود كامه خوانده ايد و بعد هم بيان ميداريد كه : گيرم به هر حال اصل فشار کندی اين نتيجه را داد که شاه زحمت اصلاحات را پذيرفت گيرم از واشنگتن خواست که خودش آن را رهبری کند و کندی [ به ويژه جانشنيش جانسون ] پذيرفتند و اصلاحات مشهور به انقلاب شاه و مردم شکل گرفت که حادثه مهمی در تاريخ رشد اقتصادی و اجتماعی کشور بود. گيرم جنگ ويتنام و مرگ کندی نگذاشت که اصلاحات سياسی اصلی و ساختاری شود که به نظر بسياری از کارشناسان اگر می شد نيازی به انقلاب نبود.

اگر قبول داريد كه ينگه دنيا در دنيا تاثير گزار است و به قول شما پرونده ايران نيز روي ميزشان است ، پس چرا غصه ميخوريم كه عوام به ما حمله ميكند و ما درسته در دهانش خواهيم بود و دوباره سالها قصه تكراري از صفويه به اين طرف در مملكتمان تكرار خواهد شد... و اگرهم باور داريم كه مردمان ما بر خود و بر نفس خويش قائم به ذاتند و خودشان ميخواهند به نمك گاندي دست دراز كنند ، نبايد از اصلاحات خاتمي و حرفهاي گنجي و سخنان
اصلاح طلبانه ادمهائي كه دم از اصلاحيات ميزنند بزنيم.
واي بر ملتي كه از ترس تحجر افراد حكومتش دست به دامان افرادي باشد كه در شرايط يكسان حكومتي بين بد و بد تر بد را انتخاب كند و به ادامه يك پروسه با وجود ان بد ايمان نياورده باشد .

بهنود عزيز تكرار ميكنم كه خودم را در مقام پاسخ به شما نميبينم و اين نوشته را يك متني قلمداد كنيد كه حرف دل يك جوان ناپخته امروزي است كه از دست پيشينيان و افكار قرون وسطي انها به نهايت راه رسيده ... نوشته ائي از كسي كه وقتي در مقام مقايسه شاه و خاندان پهلوي با بقيه بر مي آيد و از آنها نه به خاطر تمامي كارهايشان ، بلكه به اندازه كرده هايشان براي آن مملكت تعريف ميكند ، و به قول فرح ديبا حداقل در زمان حكومت پهلوي اندك عزت و احترامي نزد ديگران داشتيم، متهم ميگردد كه آدم متحجريست و حرف استاد ارجمندم دكتر ازغندي را به ياد ميآورم كه با چه تاب و تواني بر سر كلاس تاريخ مشروطيت ميخواست به ما بفهماند كه سكه دو رو دارد .

به نظر شما سكه چند رو دارد ؟


شايد آنطرف سكه اگر دمكراتها مي آمدند بازهم تاريخ در قالبي ديگر تكرار ميشد و انوقت بود كه تك تك امريكائيها را نخبه خطاب ميكرديم و به به و چه چه سر ميداديم كه حتما حالا دمكراتها ميگزارند كه ما از درون و خودمان براي خودمان تصميم بگيريم ؟


بازي سياست يعني اين و قواعد بازي سياست جداي از اينها نيست ... ديروز ايران - كنترا و فردا چيزي ديگر
اين را بدانيد كه آنها و مردم آمريكا بازنده جريان نيستند و اين كشورهاي تعريف شده آلفرد سووي فرانسوي ميباشند كه ما را به نام جهان عقب نگه داشته شده خطاب نمود و دراين ناميده شدن سخت هضم ، چاره ائي جزء پذيرشش نداريم و بايد باور داشته باشيم كه تا هند شدن فاصله طولاني داريم .


ادامه دارد....

جمعه، آبان ۱۵، ۱۳۸۳

حركت اعتراضي پناهجويان در سوئد


پناهجويان عزيز انعکاس صداى حق طلبانه تان در سوئد، و تلاش و مبارزه براى عقب راندن دولت سوئد ميتواند موفقيت بزرگى براى پناهجويان ايرانى نه تنها در سوئد بلکه در اقصى نقاط دنيا فراهم سازد.


پنجشنبه، آبان ۱۴، ۱۳۸۳

چه فرقي ميكنه ؟


آقايان محترم .... كلينتون و مايكل مور و و ساير افراد سرشناس + مردم و عوام كه تفكر شان اين بود كه جورج بوش قلدر خواهد باخت ، حالا خيالشان راحت شد كه دوباره چهار سال ديگه ايشون سر جاشون لم خواهند داد و پز جمهوري خواهان را خواهان داد .


خيلي جالبه عليرغم اينكه مردم ادعا داشتند در دوران دمكراتها ايران با تحوالات بهتري روبرو ميشده و حالا دلشون ميسوزه كه چرا دوباره جورج دوم رئيس جمهور ميشه ، خود حاكمان ايران هم به ظاهر با كنار افتادن بوش موافقت نشان ميداده و حداقل در اخبار اين شكلي جلوه داده ميشد .


به هرحال چه علي خواجه ، چه وزير امور خارجه ! ....


به حال ما ملت با پيامهائي كه قبل از انتخابات هم ميدادند چندان تفاوتي نميكرد كه كدوم يكي انتخاب بشن .
ولي قدرت خدا رو برم كه دنيائي رو حيرون خودشون و انتخاباتشون كرده بودند .


تو اين بگير و ببند هم اروپائي ها يه ذره ناخوش شدند كه دوباره جمهوري خواها اومدند .
ديك چني رو بگو چه حالي ميكنه .


راستي ميدونيد محبوبيت ديك چني كم از بوش و كري نبوده و اينو هم بگم كه كيسينجر از هر سه تاي اينا محبوب تره . منتها اگر قرار باشه روزي رياست جمهوري به خارجي ها برسه ، مثل الان كه فرمانداري ها ميرسه( آرنولد خودمونو ميگم ) ، كسينجر آلماني مرد شماره يك آمريكا خواهد شد .

چهارشنبه، آبان ۱۳، ۱۳۸۳

پاسخ منطقي يعني چي ؟


با اين اتفاقي كه تو هلند افتاده ، اول از همه تنفر مردم از مراكشي ها و دوم از مسلمونها و سوم از هر چي پناهنده و مهاجره بيشتر ميشه .


يكي از كارگردانان اين كشور توسط يك مراكشي و با يك چاقو به قتل ميرسه و بعد هم نامه ائي به زبان عربي روي سينه مقتول گذاشته ميشه .


اين كارگردان مفلوك گويا سريالي در حال پخش از شبكه هلندي زبانها دارد به نام نجيب و جوليا كه البته نجيب يك شخصيت مراكشي است و خلاصه اينجور كه ما از نوشته هاي خبري متوجه شديم نقش مدرنيزه شده رومئو و ژوليت خودمونه .


خلاصه بگم كه بايد اين سريال رو ديد تا فهميد كه آيا پاسخ منطقي به كارگردان داده شده ؟ و اصلا آيا پاسخهاي منطقي هميشه بايد با قتل و جنايت آنهم به وحشيانه ترين شيوه اون صورت بگيره ؟

سه‌شنبه، آبان ۱۲، ۱۳۸۳

قوانين پناهندگي در كشورهاي پناهنده پذير


به همت دوستان گرامي و ارجمندمان در سايت فدراسيون پناهندگي ، صفحه جديدي در باب قوانين پناهندگي و شرايط پناهندگان و استفاده آنها از امكانات پناهندگيشان گشوده شده است كه البته در همين وبلاگ نيز اينجانب به دو نمونه رسمي آن به صورت لينكهاي دائم در سمت راست صفحه اشاره نمودم .


به هرحال لينك به صفحه جديد اين عزيزان را نيز به شكل دائم در همان قسمت ميگزارم تا خوانندگان عزيز بتوانند از اطلاعات داده شده مستفيذ گردند .

دوشنبه، آبان ۱۱، ۱۳۸۳

دولت سوئد يک دوم پناهندگان مستقر در کمپ الکرامه را پذيرفت

روز چهارشنبه ٢٧ اکتبر يک مقام کميسارياى پناهندگان سازمان ملل اعلام کرد که دولت سوئد يک دوم پناهندگان مستقر در کمپ الکرامه را پذيرفته و تا هفته آينده ٣٨٤ پناهنده از اين منطقه به سوئد انتقال ميابند. اين يکى از شيرين ترين خبرهايى بود که در طول فعاليتهاى ١٠ ساله ام با فدراسيون سراسرى پناهندگان ايرانى دريافت کرده ام.

از نخستين بارى که تلفن من زنگ زد و صداى لرزان مردى را که مى گفت به ما کمک کنيد به بچه هاى ما رحم کنيد ما را نجات دهيد، بخاطر کودکانمان، تا زمان دريافت اين خبر ١٨ ماه پر از کار و تلاش و دلهره و اضظراب بود. سربازان اردنى صدها پناهنده ايرانى که بدنبال جنگ آمريکا و عراق از ناامنى و درياى بى حقوقى فرار گرده بودند و بسوى اين کشور رو آورده بودند را متوقف کرده و اجازه ورود به خاک اردن را به آنها نميداند.

اين پناهندگان همراه با کودکانشان در صحراى سوزان و پر از مار و عقرب الکرامه بدون حتى چادر و سرپناهى دست يارى به فدراسيون سراسرى پناهندگان ايرانى دراز کردند.

اصل مطلب