شنبه، مهر ۲۵، ۱۳۸۳

ريشه هاي آوارگي و پناهندگي - قسمت سوم


عوامل اجتماعي ـ فرهنگي
بيشترين كساني كه مبادرت به مهاجرت مي كنند در گروههاي سني جوانترين افراد جامعه خود مي باشند، اگر چه گروهي نيز پس از سن بازنشستگي در صورت وجود امكانات اقتصادي بمناطق ايده آل و آرزوي خود براي زندگي دوران بازنشستگي مي روند ولي خاصه در كشورهائي كه در حال حاضر بعنوان كشورهاي پناهنده فرست مورد مطالعه در اين چارچوب مي باشند، تعداد اين گروه نيز بسيار اندك مي باشد.



عواملي كه در چارچوب اجتماعي مورد بحث است بيشتر به فشارها و سخت گيريهاي قانوني و غيرقانوني حكومت هاي مستبد مربوط مي شود كه افراد جامعه را وادار به فرار و ترك وطن مي كند كه نمونه هاي آن و در بيشترين تعداد اينگونه مهاجران را مي توان به مهاجرت افغاني ها، ايراني ها، عراقي ها، سوريه اي ها و... در منطقه و همسايه هاي خودمان پرداخت و در رابطه با ايران به حدود تقريبي 3 تا 5 ميليون نفر در خارج از ايران اشاره نمود كه در چند ساله اخير و خاصه دوران رياست جمهوري آقاي خاتمي (1376-1380) اكثريت قريب باتفاق آنانرا جوانان و دختران و پسران در گروههاي سني 15-24 ساله و كمتر از 30 سال تشكيل داده اند.
انواع فشارها و تضييقاتي را كه مي توان در اين رابطه ذكر كرد.


بايد به فشارهاي بيش از حد براي زنان از جمله حجاب و پوشش اجباري، جلوگيري از كار و اشتغال، محدود بودن رشته هاي تحصيلي، و مهمترين آن، فرد درجه 2 بحساب آمدن و توهين به شخصيت آنان و نداشتن هيچگونه آزادي فردي و محروم بودن از حضور در مقامات دولتي ذكر كرد.
از سوي ديگر مشكلاتي كه جوانان را بيشتر تشويق به ترك كشور مي كنند نبود امكانات اشتغال و به تبع آن ازدواج و محدوديت بسيار معاشرت ها و ارتباط دو جنس مخالف است كه خود يكي از عوامل محدود كننده آزاديها و نيازهاي اصلي نسل جوان در هر جامعه ايست.

هیچ نظری موجود نیست: