ريشه هاي آوارگي و پناهندگي - قسمت اول
نگاهي دقيق به پديده پناهندگي و آوارگي مستلزم شناخت كامل اين قشر اجتماعي مي باشد و براي بهتر شناختن آن شايد طبقه بندي زير اين منظور را بيشتر برآورده نمايد. عواملي كه منجر به تصميم براي ترك كشور مبدأ و آرزوي زندگي در كشور ايده آل ميشود را شايد
بتوان بشرح زير طبقه بندي كرد كه بدون شك طبقه بندي قطعي و كامل نمي تواند باشد.
عامل سياسي ـ پيدايش كشورهاي نوبنياد پس از جنگ چهاني دوم كه با توافق كشورهاي برنده در جنگ در دنيا بوجود آمد كه در منطقه ما و همسايه هاي ما مي توان به سوريه، لبنان، اسرائيل، اردن، عراق، كويت، قطر، بحرين، يمن شمالي، يمن جنوبي، امارات و... اشاره كرد، اكثراً در زمره كشورهائي بودند كه حكومت هاي آنان نه با انتخاب مردم آن كشور كه با صلاحديد كشورهائي كه آنها را تحت نفوذ داشتند تعيين مي گرديد و اين حكومت ها تا هر زمان كه مي توانستند منافع آن كشورها را برآورده سازند در رأس آن حكومت ها و اداره كشورها باقي ميماندند و در غير اينصورت جاي خود را به حكومت سربراه ديگري مي دادند.
اداره چنين حكومت هائي تا قبل از انقلاب رسانه ها و در نهايت امر تا قبل از ظهور ويدئو، ماهواره و در نهايت اينترنت چندان مشكل نمي نمود. در حدود 30 سال پيش بدينسو اداره چنين حكومت هائي بدليل روشن تر شدن مردم آن كشورها و تحولاتي كه در آن جوامع بوجود آمده است هر روز مشكل تر شده و در نهايت افرادي از آن جامعه كه امكان قبول فشارها و مشكلات سياسي حاكم برايشان كمتر بوده است، تن به فرار از كشور و مهاجرت و در نهايت آواره در مرزها و پناهنده در كشورهاي ديگر گشته اند، كه بي هيچگونه ترديدي در صورتي كه بتوان حكومت هاي مردمي در كشورها بوجود آورد، فشار فرار و مهاجرت و ترك كشور بدليل سياسي به حداقل خود خواهد رسيد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر