تفاوت عروسي گرفتن تو ايران و عروسي بلژيكيها - در كل عروسي فرنگيها
عروسي تو بلژيك و ممالك خارجه
ساعت ده الي دوازده صبح عروس و دوماد سوار بر ماشين و يا كالسكه به سمت درب شهرداري محل اقامت خود ميروند و سند ازدواج را امضا كرده و ده ها ! مهماني هم كه براي اداي احترام به دعوت زوجين تشريف آوردند حضور گرم و صميمي دارند و مراسم با گرفتن چند عكس و قطعه ائي فيلم پايان مييابد . بايد اضافه كنم كه اگر عروس و دوماد تعهد ديني هم داشته باشند به كليسا رفته و آنجا هم جملات ديني كه همگي در باره اش ميدونيم به خونه بخت تشريف ميبرند
عروسي تو ايران
كارت عروسي با بهترين كيفيت و با نوشتار آب طلا باشه
نزديك به دويست ، سيصد نفر ادم از سر پوز زني با فك و فاميلها ، همسايه ها و خلاصه كل آشنا ها دعوت ميشوند
از سه هفته قبل مراسم خريد لباس عروس و كت و شلوار دوماد و حلقه ازدواج و سرويس طلاي عروس خانم با كلي حرف و كنايه و اخم و تخم دور و بريهاي هر دو طرف آغاز ميشه
دسته گل عروس و ماشين عروسي ،خودش به تنهائي يك هفته وقت ميخواد
ظروف كرايه سيلور باشه قشنگه البته چيني طرح دار با ور وارمينگهاي شيك هم خوبه و اگر همخواني اينها با سفره عقد در يك سطح باشه و خنچه هاي عقد به طرز زيبا طراحي و گل آرائي بشن كه ديگه حرف نداره
سالن مربوطه جهت اجراي گروههاي زير زميني اركستر كجا واقع شده باشه بهتره
عكاس و فيلمبردار حرفه ائي كه توانائي ايجاد لوكيشن هاي ناز و بيست رو داشته باشه و يا موقعيت سوق الجيشي اونها را در اطراف شهر بشناسه .. ايشان بايد در تدوين فيلم شش دونگ حواسش جمع باشه كه از اقوام و آشنايان عروس خانم بيشتر فيلم گرفته باشه تا آقا داماد وگرنه كه بعدا هرچي ديده از چشم خودش ديده
شيريني ميريني - ببخشيد ديگه اينم يه اصطلاحه بابه ديگه - از بهترين قناد هاي شهر تهيه بشه و كيك عروسي هر چي طبقاتش بيشتر باشه درجه پوز زنيش بالاتره
شادباش و يا شاباش خودمون بايد به دلار و يا يورو باشه و اگه ساير اسكناسهاي بي رمق در بورس اسكناسهاي
جهاني در مراسم توزيع بشه ، كلاس عروسي پائين مياد
عروس خانم موقع خوردن شام فقط يك قاشق غذا ميل ميكنند اونم وقت اصرارفيلمبردار ، اين هم نه به اين خاطر كه شام به خاطر خرجهاي صورت گرفته از گلوي مباركشون پائين نميره ، بلكه از ترس خراب شدن آرايشه كه اينجوري ميشه
اخر شب هم هرچي ماشين ها بيشتردنبال سر ماشين عروس باشن و بيشتر بوق بزنن خيلي به مراسم حال دادن
خسته شدم .... اگه بخوام ادامه بدم ميره تا شب هفت و سالگرد و .....
علي به نرگس خانم : نرگس عجب شامشون مسخره بودها؟ ... اون شيرين پلو ديگه چي بود كلاسشون رو آورده بودن پايين
نرگس : علي جون تو فكر ميكني هر عروسي ميشه عروسي من و تو ... حالا تو شيرين پلو رو ميگي . من ياد كفشهاي عروس افتادم كه با اون قد كوتاش ، پاشنه پنج سانتي پوشيده بود تازه تاج سرش رو ديدي ... دستش شكسته بود و دسته گلش هم كه عين مال دهاتي ها بود تازه مامان دوماد رو ديدي چه لباس مسخره ائي تنش بود ..... واي علي اينو نگفتم خواهر عروس ميگن كه چهل سالشه و بايد مامانش ترشي بندارتش .... ديدي چه ايكبيري بود
علي به نرگس : نرگس بسه بابا بسه .... حالا من يه چيزي گفتم ها
نويسنده اين اراجيف بالا : مگه آدم مرض داره كه اين همه بدبختي بكشه و پول خرج كنه ، بعدش هم اين همه بشنوه .... خب يكدفعه برين تو محضر و شر قضيه رو بكنين ديگه .... شما كه چه بكنين و چه نكنين ، حرف پشت
سرتون هست ، خب مگه قرداد امضا كردين كه اينجوري باشه
پ . ن
با عرض پوزش اگر ديدين كه چيزي از قلم افتاده دو دليل داره . اولا اينكه من بيشتر از اينها حضور ذهن ندارم و دوم اينكه وقت نوشتن بيشتر رو ندارم . محبت كنيد در كامنت دوني اضافه كنيد