جمعه، مهر ۰۷، ۱۳۸۵

ثروتمند ترين هاي آمريكا


مالک کازينوهای بزرگ لاس وگاس به پيش بينی مجله فوربز، آدلسون روزانه ۲۳ ميليون و ۶۰۰ هزار دلار يا نزديک به يک ميليون دلار در هر ساعت درآمد دارد و انتظار می‌رود در سال ۲۰۱۲ تاج ثروتمندترين مرد دنيا را از سر بيل گيتس بردارد


مطلبي خواندني از سايت راديو زمانه

سه‌شنبه، مهر ۰۴، ۱۳۸۵

نامه ائي به خدا


نامه نوشتن به اشخاص و شكوه كردن از اونها در ادبيات فارسي يد طولاني دارد اما عنوان اين مطلب رو كه مشاهده ميكنيد از سري نامه هاي گلايه آميزي است كه آقاي باكري در وبلاگشان مرقوم فرمودند ، شما هم بخوانيد

چهارشنبه، شهریور ۲۹، ۱۳۸۵

شبكه مهاجر


شبكه مربوطه كه اخير از حالت آزمايشي و تست برنامه بيرون آمده ديشب در يكي از برنامه هاش مصاحبه ائي داشت با مهران غفوريان كه در يك اتاق كوچك انجام ميشد . از آنجا ميگويم كوچك كه حركات دوربين به خوبي مشخص كننده اين موضوع بود . جائي كه براي مصاحبه در نظر گرفته شده بود داراي كمترين امكانات حرفه ائي بود و حتي ديوارهاي مكان مورد نظر به لحاظ سيستم صدا ، غير آكوستيك بود به طوري كه صداي انواع موتور و ماشين و بوقهاي آنها به هنگام پخش مصاحبه قابل شنيدن بود


نا خود آگاه ياد نمايش " از ماهوره تا عشق " افتادم كه اتفاقا در اروپا و اخيرا در سوئد نيز به روي صحنه رفته . اگر چه با اين نوشتارو ياد آوري نمايش مذبور قصد توهيني به متصديان اين تلويزيون ندارم ، اما تصورم اينست كه براي آغاز يك كار خوب بايد خشت اول رو كج بنا نذاريم كه اونوقت تا آخرش بايد همينجور مثل عقرب راه بريم


شبكه مهاجريا بهتر بگويم مهاجر نت ورك كه از انگلستان پخش ميشه سايت اينترنتي هم داره كه هنوز راه نيفتاده . به هر حال اميدوارم كه مجريان امر و مدير اين شبكه با تمامي مشكلاتي كه براي راه اندازي چنين پروژه هائي وجود دارد ، قدري وسواس به خرج بدهند . از مصاحبه با مهران هم كلي لذت برديم و كلي خنديديم فكر كنم بايد فيلم ايشون رو هم ديد كه در بارش صحبتهاي زيادي ميكرد و تكه هائي از اون هم به نمايش در اومد

دوشنبه، شهریور ۲۷، ۱۳۸۵

خوب ، هميشه نامش به نيكي ميماند


كسي را كه از روزهاي اول ميشناختم و فعاليتش در ارتباط با گروه پناهندگان ايراني در بلژيك قابل تحسين است ، شخصي است به نام انور مير ستاري كه در همه حال ياراي پناهجويان ايراني بوده است به سهم خود و عده ائي از پناهندگاني كه به اين امر اعتقاد دارند از ايشان سپاسگزارم . فيلمي را در همين زمينه ببينيد از بخش صداي فارسي آمريكا

یکشنبه، شهریور ۲۶، ۱۳۸۵


تفاوت عروسي گرفتن تو ايران و عروسي بلژيكيها - در كل عروسي فرنگيها


عروسي تو بلژيك و ممالك خارجه


ساعت ده الي دوازده صبح عروس و دوماد سوار بر ماشين و يا كالسكه به سمت درب شهرداري محل اقامت خود ميروند و سند ازدواج را امضا كرده و ده ها ! مهماني هم كه براي اداي احترام به دعوت زوجين تشريف آوردند حضور گرم و صميمي دارند و مراسم با گرفتن چند عكس و قطعه ائي فيلم پايان مييابد . بايد اضافه كنم كه اگر عروس و دوماد تعهد ديني هم داشته باشند به كليسا رفته و آنجا هم جملات ديني كه همگي در باره اش ميدونيم به خونه بخت تشريف ميبرند


عروسي تو ايران


كارت عروسي با بهترين كيفيت و با نوشتار آب طلا باشه

نزديك به دويست ، سيصد نفر ادم از سر پوز زني با فك و فاميلها ، همسايه ها و خلاصه كل آشنا ها دعوت ميشوند

از سه هفته قبل مراسم خريد لباس عروس و كت و شلوار دوماد و حلقه ازدواج و سرويس طلاي عروس خانم با كلي حرف و كنايه و اخم و تخم دور و بريهاي هر دو طرف آغاز ميشه

دسته گل عروس و ماشين عروسي ،خودش به تنهائي يك هفته وقت ميخواد

ظروف كرايه سيلور باشه قشنگه البته چيني طرح دار با ور وارمينگهاي شيك هم خوبه و اگر همخواني اينها با سفره عقد در يك سطح باشه و خنچه هاي عقد به طرز زيبا طراحي و گل آرائي بشن كه ديگه حرف نداره

سالن مربوطه جهت اجراي گروههاي زير زميني اركستر كجا واقع شده باشه بهتره


عكاس و فيلمبردار حرفه ائي كه توانائي ايجاد لوكيشن هاي ناز و بيست رو داشته باشه و يا موقعيت سوق الجيشي اونها را در اطراف شهر بشناسه .. ايشان بايد در تدوين فيلم شش دونگ حواسش جمع باشه كه از اقوام و آشنايان عروس خانم بيشتر فيلم گرفته باشه تا آقا داماد وگرنه كه بعدا هرچي ديده از چشم خودش ديده

شيريني ميريني - ببخشيد ديگه اينم يه اصطلاحه بابه ديگه - از بهترين قناد هاي شهر تهيه بشه و كيك عروسي هر چي طبقاتش بيشتر باشه درجه پوز زنيش بالاتره


شادباش و يا شاباش خودمون بايد به دلار و يا يورو باشه و اگه ساير اسكناسهاي بي رمق در بورس اسكناسهاي

جهاني در مراسم توزيع بشه ، كلاس عروسي پائين مياد

عروس خانم موقع خوردن شام فقط يك قاشق غذا ميل ميكنند اونم وقت اصرارفيلمبردار ، اين هم نه به اين خاطر كه شام به خاطر خرجهاي صورت گرفته از گلوي مباركشون پائين نميره ، بلكه از ترس خراب شدن آرايشه كه اينجوري ميشه

اخر شب هم هرچي ماشين ها بيشتردنبال سر ماشين عروس باشن و بيشتر بوق بزنن خيلي به مراسم حال دادن


خسته شدم .... اگه بخوام ادامه بدم ميره تا شب هفت و سالگرد و .....


علي به نرگس خانم : نرگس عجب شامشون مسخره بودها؟ ... اون شيرين پلو ديگه چي بود كلاسشون رو آورده بودن پايين
نرگس : علي جون تو فكر ميكني هر عروسي ميشه عروسي من و تو ... حالا تو شيرين پلو رو ميگي . من ياد كفشهاي عروس افتادم كه با اون قد كوتاش ، پاشنه پنج سانتي پوشيده بود تازه تاج سرش رو ديدي ... دستش شكسته بود و دسته گلش هم كه عين مال دهاتي ها بود تازه مامان دوماد رو ديدي چه لباس مسخره ائي تنش بود ..... واي علي اينو نگفتم خواهر عروس ميگن كه چهل سالشه و بايد مامانش ترشي بندارتش .... ديدي چه ايكبيري بود
علي به نرگس : نرگس بسه بابا بسه .... حالا من يه چيزي گفتم ها


نويسنده اين اراجيف بالا : مگه آدم مرض داره كه اين همه بدبختي بكشه و پول خرج كنه ، بعدش هم اين همه بشنوه .... خب يكدفعه برين تو محضر و شر قضيه رو بكنين ديگه .... شما كه چه بكنين و چه نكنين ، حرف پشت
سرتون هست ، خب مگه قرداد امضا كردين كه اينجوري باشه


پ . ن

با عرض پوزش اگر ديدين كه چيزي از قلم افتاده دو دليل داره . اولا اينكه من بيشتر از اينها حضور ذهن ندارم و دوم اينكه وقت نوشتن بيشتر رو ندارم . محبت كنيد در كامنت دوني اضافه كنيد

شنبه، شهریور ۲۵، ۱۳۸۵

سالى يك كيلو و دويست گرم طلا


چند روزي كه قدري گرفتارم و سرم شلوغه و كمتر نوشتم و يا لينك دادم ، با تشكر از دوستاني كه به اينجا سر زدند ، بايد بگم كه كما كان وبلاگ دوستاني را كه هميشه ميخوندم ، مرور كردم و تا چند روز اينده هم بيشتر در خدمت دوستان خواهم بود


فعلا واسه اين كه دست خالي از اينجا نرويد اين لينك جالب رو مطالعه كنيد

یکشنبه، شهریور ۱۹، ۱۳۸۵

دولدونگ چيست


انتظار ميرود در چند ماه آينده برخی تغييرات و تصميم گيريها در مورد پناهندگان و پناهجويان در آلمان ايجاد شود که هنوز برگه " دولدونگ " دارند و اما اگر ميخواهيد بدانيد كه برگه مذبور ديگر چيست و قوانيني كه شامل تغيير خواهد شد - كدام است ، اين مطلب از وبسايت انتگراسيون ايرانيان ساكن آلمان را بخوانيد

یکشنبه، شهریور ۱۲، ۱۳۸۵

تشكلهاي ايراني خارج از كشور - بخش دوم

در بخش اول به اينكه چرا يك تشكل ايراني توانائي پويائي و همبستگي را در خود پيدا نميكند پرداختم و ياد آوري نمودم كه چون هميشه با زباني ساده به اين امر توجه كردم و تلاشم اينست كه از اصطلاحات علمي و جامعه شناسانه كه قدري هضمش براي بعضي خوانندگان سنگين است پرهيز كنم

در دمكراسي هاي مستقيم - يك خانواده و يا يك روستا كم جمعيت را نظر بگيريد - حل و فصل كردن موارد اختلاف و يا بررسي يك موضوع به راحتي و معمولا بدون مشكل صورت ميگرد و اگر اختلاف نظر بر موضوعي يدا شود و برگزاري يك و يا دوجلسه نقد و بررسي ميتوان در رفع آن كوشيد

اما در دمكراسي هاي غير مستقيم كه با پيدايش شهرهاي بزرگ بوجود آمده و خانواده و روستاي اشاره شده بخشي از آن ميشود ، تصميم گيري به عهده عده اي از نمايندگان آن دو جامعه نامبرده داده خواهد شد و اگر در اين تشكل اجماع نظر ديده نشود ، حل و فصل اختلافات ايجاد شده قدري با سختي مواجه خواهد شد چه برسد در دنياي امروز ما كه عصر ارتباطات ناميده شده و مسائل جهاني در يك چشم به هم زدن قابل پيگري ميباشند

حالا چرا اينرا گفتم ؟ ..... اين ها رو نوشتم كه رشته بحث دستتون بيفته كه به عنوان مثال اپوزيسيون حكومت ايران - مثلا قرار شده من ساده بنويسم - منظورم همون گروهاي مخالف سياسي خارج از ايرانه كه در حد يك كلان شهر با دمكراسي غير مستقيم در نظرشون بگيريم توي اين بيست و چند ساله گذشته نه تنها با هم كنار نيومدند بلكه حتي يكبار هم اگر دور ميز مذاكره نشسته باشند نه تنها در باب موضوعي به توافق نرسيدند بلكه هر كدوم سعي داشتند طرف مقابلشون رو بكوبند


چند شب پيش داشتم حرفهاي شاهزاده رضا پهلوي رو گوش ميكردم - داخل پرانتز عرض كنم كه من چون گذشته بازهم تكرار ميكنم كه به نوعي طرفدار حكومت پادشاهي هستم منتها نه از نوعي كه در جهان سوم حكومت كرده و يا ميكنه و اگر ميبينيد كه رضا پهلوي رو شاهزاده خطاب ميكنم به اين خاطره كه اولا به لحاظ لغتي و معناي لغوي كسي نميتونه منكر بشه كه ايشون شاهزاده نيست و در غير اينصورت هم با دلايلي كه خودم براي خودم دارم براي ايشون احترام خاصي هم قائلم و همونطور كه قبلا گفتم ، الان هم تكرار ميكنم كه با توجه به صحبتهاش و مطالبي كه در دو كتاب آخرش به اونها اشاره كرده به نظرم قشنگ ترين نوع رفراندم رو براي ميهن ايراني ما پيش كشيده - كه در پاسخ به سوال بهارلو مجري بخش ميز گردي با شما كه از صداي آمريكا پخش ميشه گفت : من به اپوزيسيون ميگم كه بابا شما دعواتون سر اين نباشه كه حكومت بعدي ايران چي باشه و هر كدوم واسه خودتون تلويزيوني دست و پا نكنيد و براي مردم نسخه بپيچين . اول بيائين با هم تفكر و انديشه كنيم و دست در دست هم بكنيم تا ببينيم چه شكلي ميشه نوع حكومت فعلي رو عوض كرد ، بعد كه اين كار انجام شد اگر بر سر ادعاتون هستين كه بايد نوع حكومت بعدي را مردم با رفراندمي كه برگزار خواهد شد ، مشخص كنند ، به اونها در راه عملي كردن اين همه پرسي كمك كنيم


به هر حال تا به حال كه اين دمكراسي از نوع غير مستقيم براي دردهاي ايران افاقه نكرده و ما هنوز اندر خم كوچه دلبستگي و همبستگي به ذكر شعار ميپردازيم . ميدونين چيه من شخصا حيرون اين قضيه موندم كه چرا ما ايرانيها اينجوري هستيم . نميدونم واقعا قبل از شبه انقلابي كه در ايران شد ، مردم ما همينجوري بودند و داراي روحيه اينچنيني ؟ تا ميتونيم ميخوايم كه واسه ديگران بزنيم و يه جوري سر به كله اشون كنيم و خودمون بريم جاشون بشينيم


بگذريم شايد دوباره دنباله اي بر اين مطلب نوشتم