استفراغ
آقاي سحر خيز آيا ميدانيد كه از جمعيت چند ميليوني ايران زمين به همان اندازه جمعيت ! حاضرند استفراغ خود را بخورند و شما برايشان نسخه ائي تجويز نكنيد؟
آيا ميدانيد كه گاهي خوردن استفراغ بيشتر از هر چيز ديگري به دهان خوش ميايد ؟ شما به چه چيز تان افتخار ميكنيد كه دم از روشنفكري و دلسوزي براي مردم ميزنيد ؟ نكند شما نيز از حمايت اصلاح و اصلاح طلب برخور داريد و يا آنها را ناجي نجاتبخش مردم ايران ميدانيد ؟
آقاي سحر خيز چه دستآوردي در دوران حكومت شماها و انديشه شماها به مملكت تزريق شده است ؟ نتيجه بيست و اندي سال حكومت تفكرات شما بر جامعه ايران ايا به غير از اينست كه مردم حاضر به خوردن استفراغ خود شدند ؟
شما فكر ميكنيد كه اگر قرار به همه پرسي در ايران باشد پيروز ميدان كه خواهد بود ؟ مطمئن باشيد تفكرات شما و ايده هاي شما نخواهد بود ؟ مطمئن باشيد جوانان حاصل تفكرات دگم و خشك شما و افرادي مثل شماها كه زماني مديريت و معاونت نهادهاي فرهنگي كشور را داشته ايد و بر آفتاب خود ميباليد، به شما " نه" خواهند گفت .
طوري از مرز بندي بين ساواك با روشنفكران دوران حكومت شاهنشاه صحبت ميكنيد كه گويا در هيچ رژيمي و حكومتي نه سازمان اطلاعات وجود داشته و نه يك عده مخالف !
شما كه اعتقاد داريد :" الان بدنه اجتماعي و جريان پيش رو و پيگير اصلاح طلب از رئيس جمهور فاصله گرفته و آقاي خاتمي فقط ميتواند تا حدي از قانون و اجراي آن پاسداري كند، ولي آن هم در حدي نيست كه با قرائت خود از قانون اساسي دفاع كند، بلكه مجبور است با قرائتي كه محافظهكاران از قانون اساسي دارند، راضي شود و آن را حفظ كند. " نكند بر اين باور هستيد كه بايد مردم دوباره و البته اگر ميشد براي سومين دوره چهارساله به خوردن استفراغ خود رجوع كنند كه همانا گوش فرا دادن به شما و اصلاحات رياست جمهوري شماست ؟
دوراني را بياد بياوريد كه دختر هاشمي رفسنجاني با شعار آزادي دوچرخه سواري براي خانمها به نفر اول واردشدگان به مجلس پيوست و مردم ما به حرف قشنگ گوش دادند و باز به ياد بياوريم كه شعار اصلاحات و قانونمند شدن خاتمي چگونه بيست ميليون انسان خوش باور و رحيم و با عاطفه و دانا را كه از دست پيشينيان به ستوه آمده بودند را به پاي صندوق راي كشيد و حتي براي چهار ساله دوم نيز قضيه تكرار گرديد تا شايد بد قولان به بدقوليهاي خود توجه نشان دهند ، ولي ....نكند مردم ما را استفراغ خور فرض ميكنيد كه اين كار ها را تكرار كردند ؟
سحر خيز عزيز بينش سياسي شما تا چه حد است كه از حكومتهاي سلطنتي ابراز انزجار ميكنيد و يا احتمالا با سيستمهاي كمونيستي و جمهوري مخالفت ميورزيد ؟ پادشاهي و سلطنتي اگربد بود كه نيمي از اروپا و مردم استفراغ خورآن به اين سيستم تن در نميداند !
پادشاهي اگر به اين شيوه اش باشد بفرمائيد كه چه ايرادي بر آن ميتوانيد داشته باشيد ؟ نكند مردم را با اين حرفها ميخواهيد به ياد تاريخ دو هزار و پانصد ساله بياندازيد( كه البته دوران اخرينش را به نظر اينجانب بايد از آن جدا كنيم)
اسپانيا را به يادتان مياورم كه چگونه دوران پادشاهيش به كشور باز گردانده شد و صد البته برايتان گفتم كه مخالفت با هر حكومتي در دل آن حكومت وجود دارد و بحث بازداشت و حبس و غيره نيز نه تنها از قديم بوده و هست ، بلكه بر شدت و حدت آن نيز اضافه شده است و در حكومتهاي مدرن و آزاديخواه كنوني نيز وجود دارد.
افسوس ميخورم كه چرا عده ائي در زمان حكومت پهلوي و با بودجه مردم ايران به خارج از كشور فرستاده شدند تا به غده هاي سرطاني تبديل گردند .... افسوس ميخورم كه فكر كردن چرا نبايد ايران مثل اروپا باشد و سيستمهاي رفاهي و اجتماعي براي عموم مردم مهيا باشد و صد و يك قصه ديگر كه حتي تفكر قياس آن براي ايران اشتباه بود .
اين را بدانيد كه خدمات هيچ كس و هيچ شخصي به اندازه خدمات حكومت شاهنشاهي ايران ، آنهم در طي پنجاه سال حكومت براي ايران و ايراني مثمر ثمر نبوده است و حال اگر ما لايق ان نبوديم ، بحثي است جدا .
سخن كوتاه و ميگويم كه :
آقاي سحرخيز من استفراغ نكردم ولي حاضرم استفراغ خود را در صورت فرضيش بخورم !
توضيح در ارتباط با كلمه استفراغ از نيما راشدان: اميد است سخنگويان جريانات سياسي در ايران ، مخاطبان خود را بيش از اين صاحب عقل ، شعور ، حافظه و قدرت خواندن و نوشتن زبان فارسي بدانند و صد البته بر خلاف آقايان « عيسي سحرخيز و ابولحسن بني صدر » از تعابيري نظير « استفراغ » - « ان دماغ » - « اخ و تف » و ... براي توصيف « رقباي سياسي » خود کمتر استفاده نمايند.